اخلاق کوهنوردی

 

جوانمردي و فداكاري ، ايثار و گذشت ، تواضع و فروتني ، ايجاد دوستي ، رعايت نظم و انضباط  ، احترام به ديگران ، اطاعت از سرپرستان ، مثبت بودن ، تحمل يكديگر ، خودباوري ، اعتماد به نفس ، بي ادعا بودن و ... از ويژگي هاي كوهنورد است . همچنين دور كردن صفات زشت و ناپسند از خود ، مانند : تكبر ، خودبيني ، خود رايي ، غرور بي ريجا ، تك روي ، كوته بيني ، حسادت و ... در اين ورزش لازم است .

اخلاق كوهنوردي چيزي نيست جز مجموه اي از خوبي ها و نيكي ها و سجاياي با ارزش انساني كه انسان هاي خداشناس ، كامل ، فرهيخته و نوع دوست دارند . به همان علت است كه مي گوييم براي وارد شدن به كوهستان ، بايد خود را از همه آلودگي ها پاك كرد ; زيرا كوهستان جايگاه رازو نياز پيامبران الهي با معبودشان بوده است . كوهستان محل نزول وحي و رحمت و محل خود سازي است . اينجا عظمت خالق ديده مي شود .

 

« تحمل ديگران » هم يكي از ضروريات ورزش كوهنوردي است و يكي از رموز موفقيت انسان در تمام مراحل زندگي ، خداوند هيچكس را مطابق ميل ما نيافريده است و تمام خصوصيات يك فردي درست همان طور نيست كه ما مي خواهيم ، و اصولا هدف خالق از خلقت ، تنوع و تفاوت در خلق و خوي ، خصلت ، انديشه و تفكر ، سليقه و نوع نگرش ، حتي تفاوت هاي ظاهري در افراد است ، ناچاريم افراد مختلف را با در نظر گرفتن خصوصيات مختلف بپذيريم . مفهوم تحمل همديگر ان است كه ما آن قدر قدرت داشته باشيم كه با انسان هايي كه از خيلي جهات با ما تفاوت دلند همراه شده و با انها ارتباط داشته و زندگي كنيم .      « انسان هر چه قدر قدرت تحمل بالايي داشته باشد متمدن تر است » .

 

« نظم و انضباط » مي دانيم كوچكترين اجتماع بشري خانواده است و اگر قرار باشد در آ ن اجتماع كوچك نظم و انضباط رعايت نشود ، اساس اين اجتماع به هم ريخته و اين اجتماع خود به خود از هم مي پاشد . با اين حساب هرچه اجتماعات بزرگتر باشد و اعضاي آن  بيشتر باشد رعايت نظم و انضباط  ضروري تر مي شود و نيز صدمات رعايت نكردن آن بيشتر و بيشتر مي شود . در يك برنامه كوهنوردي كه فرضا بيست نفر شركت كنند ، اگر يك نفر ده دقيقه تاخير داشته باشد در مجموع دويست دقيقه زمان تلف مي شود . در منطقه كوهستاني نيز هر كس بخواهد به دلخواه خود از يك مسير صعود كند ديگر هماهنگ كردن آن تيم ممكن نمي شود و صدمات و تلفات احتمالي زيادي وارد مي شود . پس رعايت نظم و انضباط براي هر انساني لازم و براي يك كوهنورد واجب است .

 

« احترام به همديگر »  مي گويند آنچه را بر خود نمي پسندي بر ديگران روا مدار . وقتي از بي احترامي به خود ناراحت مي شوي  نبايد به ديگران بي احترامي كني . يكي از آداب معاشرت و زندگي در كمنار هم باهم خنديدن است نه به هم خنديدن . در ورزش كوهنوردي كه نوعي زندگي كردن در كنار هم است ، پسنديده است كه با هم بخنديم تا بتوانيم هميشه بخنديم .

 

« تواضع و فروتني »  تواضع و فروتني يكي از خصوصيات مردان موفق و بزرك و از رموز پيروزي و كاميابي است . رجال سياسي ، هنرمندان و ورزشكاراني كه در بين مردم محبوبيت دارند ، موفقيت خود را با فروتني كسب كرده اند . زيرا افراد متكبرو مغرور را  كسي دوست ندارد حتي اگر آدم خيلي بزرگي باشد . اصولا بزرگ بودن را با تواضع مي توان به دست آورد . براي رسيدن به بزرگي خود پسندي ها را بايد زير پا گذاشت .

در بعضي از ورزشها تواضع از خصايص مهم آن ورزش است و ورزشكاري كه نتواند خود را به آن مرحله از تواضع و فروتني برساند ، در بين ساير ورزشكاران جايگاهي ندارد . و هر چقدر هم بخواهد در ورزش مزبور پيشرفت كند ، نمي تواند جايگاه مردمي داشته باشد . چون وقتي ورزشكار فاقد خصوصيت بزرگ انساني باشد ، هرگز به عنوان الگو در بين مردم مطرح نمي شود .

 

 « ايجاد دوستي »  در مورد دوستي و مقام دوست جملات زيبا و ضرب المثل هاي فراواني گفته و كتابهاي زيادب نوشته اند . اگر مي خواهي كسي را بشناسي به دوستان او نگاه كن . بهتر است در اين قسمت خاطره اي را از يكي از اساتيد نقل كنم : « وقتي بنده دريك مسافرتي با يكي از اهالي مسكو آشنا شدم و با او دوست شدم . بعد از ساعتي كه دوستان هم وطنم به جمع ما پيوستند آنها را به او معرفي كردم ، او گفت شما دوست را چگونه معني مي كنيد ، گفتم دوست همه چيز ما است ، او را از جان خود بيشتر دوست  داريم ، و ما اگر چيزي مي خواهيم بخوريم اول به دوست خود تعارف مي كنيم . او گفت : اجازه دهيد مقام و شان و منزلت دوست را با يك حكايت بيان كنم و چنين گفت : در روزگاران قديم پادشاه قدرتمندي بود كه بر قسمت بزرگي از كره زمين فرمانروايي مي كرد ، جاه و جلال او در جهان بي نظير بود و از مال دنيا بي نياز . كاخ هاي متعدد و خدمتگذاران فراواني داشت . پادشاه روزي در قصر خود نشسته بود و به مسخره بازي هاي دلقك قصر خود تماشا مي كرد و تعجب مي كرد كه چرا من با اينكه همه چيز دارم ولي هرگز نمي توانم مثل دلقك شاد باشم و بخندم . وزير خود را به خدمت خوانده و موضوع را با او در ميان گذاشت و گفت من به اين دلقك حسودي مي كنم و بايد جلوي خنده او را بگيرم . وزير به فكر فرو رفت و پس از تفكر زياد به شاه گفت من كاري مي كنم كه او ديگر نتواند بخندد . دستور داد پدر و مادر دلقك را كشتند . فرداي آن روز باز مجلسي آراسته شد ، وقتي نوبت به هنرنمايي دلقك رسيد به ميان مجلس آمد و با لبي خندان برنامه خود را اجرا كرد . شاه و وزير تعجب كردند . روز بعد وزير دستور داد زن و فرزندان و خويشاوندان دلقك را نيز كشتند ، باز در رفتار او تغييري حاصل نشد . بهت و تعجب سراسر وجود شاه و وزير را فرا گرفته بود و هر دو به فكر فرو رفتند . تا اينكه فرداي آن روز وزير دستور داد دوستان او را نيز كشتند . اين بار دلقك وقتي وارد دربار شد ، در گوشه اي خزيد و زانوي غم را بغل گرفت و دهان از گفتن و لب از خنديدن فرو بست . زيرا ديگر اين بار او دوستان خود را از دست داده بود و پادشاه علت شاد بودن و غمگين بودن اورا درك كرد و با جايگاه و شان و منزلت دوست آ آشنا شد . اين حكايت مي تواند مقام و جايگاه دوست را مشخص كند .  در ورزش گروهي به ويژه كوهنوردي دوست جايگاه خاصي دارد زيرا ممكن است انسان اقوام خود را هفته ها و ماهها نبيند ولي در هر برنامه كوهنوردي شما با دوستان خود در يك جا هستيد و با يك طناب صعود مي كنيد .

وقتب كوهنوردي در يك برنامه روزي را در طبيعت و در كنار دوستان  مي گذراند لذت فوق العاده اي را كسب مي كند و بالاتر از آن لذتي است كه كوهنورد بعد از مدت ها بنشيند و خاطرات آن روز را مرور كند .

 

« حس مسئوليت پذيري »  يك كوهنورد پيوسته خود را در مقابل همنوردان ، هم تيمي ها ، افراد ضعيف گروه ، كوهنوردان مبتدي ، پيشكسوتان گروه ، سرپرست برنامه و حتي كوهنوردان رهگذر و بيگانه مسئول مي داند . گرچه در كوهستان هركس در مقابل رفتار و حركات خود مسئول است ولي چون اين ورزش ، ورزشي گروهي است همه در مقابل هم و در مقابل گروه و تشكيلات سازماني خود مسئول هستند .  زيرا اگر اتفاقي براي يكي اعضاي حاضر برنامه بيوفتد خواه ناخواه همه بايد براي رفع آ اتفاق تلاش كنند و هيچكس نمي تواند خود را كنار بكشد . از اين گذشته تك تك اعضاي يك گروه مثل حلقه هاي زنجير به هم متصل اند .

علاوه بر موارد بالا ، گروه كوهنوردي از جمع شدن تك تك ورزشكاران تشكيل مي شود . در گروه هر موفقيتي كه حاصل شود ، افتخارش مال تمام اعضاست و اگر هم مشكلي و يا يك گرفتاري براي گروه حادث شود باز گرفتاري مال تك تك اعضاي گروه است .

« پايداري و مقاومت »  ما به كوه مي رويم تا دروس را از آن بياموزيم و ياد بگيريم ودر موقع لزوم آنها را به كار ببريم تا در زندگي موفق تر عمل كنيم . يكي از اين درس ها « پايداري و مقاومت » است مقاومت در برابر نا ملايمات ، مشكلات ، ناهنجاري ها و گرفتاري ها است . پايداري و مقاومت را بايد در برنامه هاي كوهنوردي از كوه آموخت ، زماني كه ساليان دراز كوه را مي بينيم كه در مقابل بادهاي سهمگين ، باران هاي سيل آسا ، برف هاي استخوان سوز ، گرماي جان فرسا ، رعد و برق ايستاده گي كرده و با سپري كردن زمستان سرد با كوچكترين وزش نسيم بهاري با چهره اي خندان از ما استقبال مي كند چه درسي مي گيريم ؟ واقعيت آن است كه ما نمي دانيم چند سال است كه اين كوهها ، اين چنين ايستاده اند و تا كي خواهند ايستاد . اينجاست كه ما بايد درس خود را از كوه گرفته و در برابر نا ملايمات و سختي ها كه هر آن ممكن است اتفاق بيوفتد آماده و مهيا باشيم و هرگز مانند افرادي كه با روبه رو شدن با مشكلات مي هراسند ، نباشيم .

بارها پيش آمده كه در يك برنامه زمستاني در اثر بارش برف زياد ، كوهموردان ساعت ها و روزها در پناهگاه و يا در چادر ماندگار شده اند  تا وضعيت هوا براي حركت مناسب شود ، آيا كم حوصله گي و كم تحملي و كم طاقتي در مچين شرايطي مي تواند كارساز باشد ؟ چه نيرويي مي تواند كوهنورد را در چنين شرايط دشوار و در يك فضاي كوچك با امكانات محدود براي مدت نامشخصي سر حال و شاداب نگه دارد ؟ جز نيروي مقاومت و ايستادگي در برابر نا ملايمات و ناهنجاري ها كه از كوه ياد گرفته است ؟  

 

« قناعت »  معني اصلي اين لغت اين است كه انسان به هرچه كه دارد راضي و قانع باشد و براي به دست آوردن آنچه كه مي خواهد داشته باشد تلاش و كوشش كند . اين يك اصل مسلم است كه هر فردي به هر چه كه دارد قانع باشد و به آنچه كه مي خواهد داشته باشد به شرط اينكه خواسته اش دست يافتي باشد تلاش كند . در ورزش كوهنوردي هم  كه يك نوع زندگي در شرايط سخت به حساب مي آيد ، قناعت نقش مهمي را ايفا مي كند . هر كوهنوردي بايد به كوله پشتي خود متكي باشد و برنامه ريزي را روي هر آنچه كه در كوله پشتي خود دارد بكند و هر وسيله اي را كه در كوله پشتي دارد استفاده كند . زيرا حساب باز كردن روي مواد غذايي ، چادر ، ابزار و ادوات همنوردان و برنامه ريزي با تكيه به آنها باعث عدم موفقيت براي كوهنورد مي شود .

 در مواقعي كه مشكل پيش آمده و يا حادثه اي رخ مي دهد و يا فردي در طول برنامه مواد غذايي خود را از دست مي دهد وظيفه همه است كه با كم مصرف كردن ، كمبود مواد غذايي از دست رفته را جبران كنند . در شرايط بحراني از وظايف سرپرست برنامه است كه از مقدار مواد غذايي موجود باخبر شده و آنها را نسبت به وضيعت پيش آمده ، جيره بندي كرده و فردي را مامور اين كار بكند و مصرف تمام مواد غذايي را براي هر كس كه باشد ، در اختيار گرفته و كنترل كند .

 

« گذشت و فداكاري »  گذشت ، يكي از رموز جوانمردان است . در تاريخ ، كساني كه ماندگار شده و هميشه از آنها به نيكي ياد مي شود ، افرادي با گذشت بودند و به ديگران در مواقع لزوم ، فداكاري و از خود گذشتگي نشان مي دادند و نيز مي بينيم كساني كه نسبت به ديگران ، گذشت نداشته اند و هرگز حاضر نمي شوند با مردم كنار بيايند در تاريخ با آنها به زشتي و بدي ياد مي شود .

در كوهنوردي هميشه و در شرايط سخت و مشكل ، كوهنوردان پيوسته در كنار هم بوده و يار و ياور هم هستند . حتي در زماني مانند صعود از ديواره و عبور از محل بهمن خيز ، به يك طناب بسته شده اند و زندگي شان به هم متصل است ، يا وقتي كه در يك چادر با امكانات محدود و حتي بدون كوچك ترين امكانات ، ساعات سختي را در كنار هم مي گذرانند . تنها ايثار و فداكاري هر يك از اعضا است كه مي تواند شرايط سخت را بر ديگران آسان كند . بايد در نظر بگيريم كه انسان ها با شنيدن كلمات ساده مي توانند روحيه بگيرند و شرايط سخت را بگذرانند . به همين علت است كه وقتي در كوه با شرايط بحراني روبه رو مي شويم ، سرپرست تيم با كلمات زيبا و اميدوار كننده مي تواند روحيه افراد را بالا نگه داشته و مانع آسيب ديدن آنها شود . دادن انرژي مثبت با بيان كلمات دلنشين و خوب و سازنده و اميدوار كننده و نيز دادن انرژي منفي با گفتن سخنان مايوس كننده ، تاثير خود را مي گذارد . اثر بخشي كلمات چه خوب و چه بد در مواقع بسياري از تاثير عمل ، بيشتر است .

در مواقع ويژه ممكن است ، يكي از همنوردان آب نداشته باشد و يا نياز به يك وسيله اي مثل لباس گرم و يا بادگير پيدا كند كه نداشتن آن ، ممكن است در اثر فراموشي باشد و يا آن را در طول برنامه از دست بدهد ، كه در اين صورت وظيفه تك تك افراد است كه وسيله مورد نياز او را با كمال ميل در اختيارش قرار دهند .

 

« خودباوري و اعتماد بنفس »  نيز يكي از صفات برجسته مردان بزرگ و خود ساخته است و جزو اخلاق ضروري در ورزش كوهنوردي به حساب مي آيد . زيرا كوهنوردي همواره با ماجراجويي و كونجكاوي و رفتن به دنبال ناشناخته ها همراه بوده است . واضح است كسي كه نتواند اعتماد به نفس داشته باشد و خود را قوي و كارآمد نداند ، هرگز نمي تواند كوهنورد خوبي باشد . البته منضور خطر كردن و بي برنامه گي نيست ؛ بلكه داشتن جسارت و شهامت است و اينكه كوهنورد خوب و سرآمد بايد به توانايي خود ايمان داشته باشد .

وقتي ما در زمان اجراي برنامه جملاتي نظير « مي توانيم به راحتي قله را صعود كنيم و مشكلي پيش نمي آيد » به زبان مي آوريم ، آنزيم ATP   در بدن ما توليد شده و نيروي زيادي به وجود آمده و توان ما دو چندان شده و قدرتمند مي شويم . انرژي مثبت دادن كه تاثير آن نه تنها در خود انسان بلكه در تمام شنوندگان پيدا مي شود و شايد هم همانند معجزه عمل مي كند . پس كوهنورد حق ندارد خود را ضعيف ، كوچك و حقير جلوه دهد .پیوندسبز لینک کانال

 @koohnavardanesabz

صعود قله سبلان و آب گرم شابیل


 همنوردی با شما افتخار ماست

برنامه:صعود قله سبلان و آب گرم شابیل

نوع برنامه: گردشگری/کوه نوردی

مکان: استان اردبیل 

مدت :5روز  زمان از 27 ویا 28  مرداد 92

هزینه: 125 هزار تومان برای اعضاء باشگاه   و   150 هزار تومان برای دوستان

خدمات باشگاه : ایاب وذهاب بیرجند تا بیرجند با اتوبوس اسکانیا  ، کرایه لندرور از شابیل تا حسینیه وبالعکس  ، یک وعده نهار یا شام  در  رستوران و دو وعده شام یا صبحانه حاضری ، حکم صعود از هیئت کوهنوردی اردبیل

شرایط ثبت نام:

داشتن قدرت بدنی و فیزیولوژی خوب در ارتفاع، آشنایی و آمادگی جسمانی و تمرینات صعود به قله ۴۰۰۰ متر -  پرنمودن فرم ثبت نام+ گواهی سلامت از پزشک+پرداخت مبلغ  ثبت نام به شماره حساب 0100393774000بانک ملی شماره کارت 6037991811808959  ملی سیبابنام محمدحسن لاری ریال  اولویت با اعضائ باشگاه وکسانی که زودتر اقدام نمایند. مهلت ثبت نام تا 92/05/16 (مهلت ثبت نام تمدید نخواهد شد )

 باتوجه به شرایط منطقه امکان تعییر می باشد.

تجهیزات لازم برای صعود:

 کوله پشتی حمله،کفش سبک کوهپیمایی ،کاپشن و شلوار گرتکس ، باطوم ،  عینک آفتابی و طوفان از نوع یووی ،دستکش   پشمی ویاپلار ،  چراغ پیشانی ،لیوان، قاشق، چاقو ،کلاه پشمی ویاپلار ، دمپایی ،مسواک و خمیردندان و کرم آفتاب ،دوربین عکاسی، فیلمبرداری و با لوازم مربوطه ،بطری آب ،لوازم شخصی و بهداشتی و دارو ، خودکار و کاغذ و ساعت، تلفن همراه، کارت شناسایی ،(لپ کلام لوازم یک برنامه صعودزمستانی 4هزارمتر تفتان بدون شب مانی )( باتوجه به اینکه شب مانی در مسیر صعود نداریم در صورت تمایل برای استراحت در مکان  های مورد نظر کیسه خواب و زیر انداز وچادر  همراه داشته باشند .

تلفن ۴۴۳۲۱۶۳ وموبایل ۳۷۱۸ ۱۶۱ ۰۹۱۵

منشور اخلاقی باشگاه کوهنوردی پیوند سبز بیرجند

 

از ین تاریخ برای تصاویر وگزارشات اجرا شده توسط باشگاه پیوند سبز بیرجند به این سایت مراجعه شود                                                            peyvande-sabz-1

منشور اخلاقی باشگاه کوهنوردی پیوند سبز بیرجند

به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست 

                                            عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست

در اجرای برنامه های کوهنوردی رعايت نظم ، قوانين و مقررات یک اصل جدی  است ، چون در کوهنوردی نحوه حرکت ، پوشاک ، غذا و ايمنی قواعد خاص خود را دارد پس بايد ما اعضایباشگاه کوهنوردی پیوند  سبز کوشش کنيم :

هميشه در وقت اعلام شده حاضر باشيم . با تاخير خود لحظه های ارزشمند عمر همنوردان را تلف نکنيم.

نسبت به ايمنی ، سلامتی ، آرامش و شادی  ونشاط همراهان کوشا و بامسئوليت باشيم.

خود را برای حفظ محيط کوهستان و کاهش عوامل مخرب مسئول بدانيم.

سعی کنيم علاوه بر تقويت جسمانی در کوهپيمائی از تماشای مناظر و چشم انداز های زيبای طبيعت لذت ببريم .

مواد زائد و تجزيه نشدنی به هيچوجه در طبيعت رها نکرده و به شهر باز گردانيم. حتی زباله های تجزيه شدنی که برای تجزيه کامل به زمان نياز دارند و ريخت پاش آنها در طبيعت چشم انداز زشتی ايجاد می کند،( آلودگی نظری ) هرگز در طبيعت رها نکنيم.

با مردم بومی مهربان باشيم به فرهنگ و آداب و رسوم آنها احترام بگذاريم به اموال و دارایی و محصولات و درختان ميوه . آنها چشم ها را درویش کنیم ، آرامش آنها را به هيچ شکلی برهم نزنيم ، وارد حريم خصوصی آنها نشويم.

کوهپيمايی مسئولانه و سازگار با محيط زيست را ترويج کنيم. اصل بر اين است که به سلامت ما و محيط کوهستان آسيبی نرسد.

از چيدن گل ها، گياهان و شکستن شاخه درختان پرهيز کنيم. جمله معروفی است در بين علاقه مندان به طبيعت که به آن پايبند باشيم. ( از طبيعت هيچ چيز بر نداريد جز عکس!)

از راه های پاکوب عبور کنيم گذر از مسيرهای ميان بر و جديد سبب از ميان رفتن پوشش گياهی و فرسايش خاک می شود.

تا جايی که امکان دارد از افروختن آتش خود داری کنيم .

- پرهيز از ايجاد سر و صدا در محيط آرام کوهستان.

خود داری از آسيب رساندن به جانوران : طبيعت خانه ی جانوران گوناگون است ما به اين خانه وارد شده ايم و نبايد باعث آزار ساکنان آن شويم.

رعایت نظم و انضباط ، آراستگی ، وقت شناسی ، مسئولیت پذیری ، قانوان مداری و صداقت وظیفه ماست .

اعضائ باشگاه سرمایه های اصلی مامحسوب می شوند . نظریه ها و پیشنهادهای سازنده به منزله ابزاری برای اصلاح وموفقیت باشگاه می باشد.

باشگاه کوهنوردی موجبات آسایش و امنیت خانواده ها را فراهم نماید، تا فرزتدان آن ها با شرکت در برنامه های کوهنوردی موجب نگرانی نگردند.

ایثار . ایثار . ایثار .. اوج انتخاب انسان است انچه به خود نمی پسندی به دیگران مپسند.

احساس مسئوليت در قبال فرزندانمان تا در آينده بتوانند همچون ما از طبيعت بهره ببرند.

فرهنگ استفاده درست از منابع و فرهنگ مطالعه را در اعضای باشگاه و خانواده خود ترویج کنيم.

کوهنوردان باشگاه الگوهای ارزشی عملی و اخلاقی ما هستند و مظهر جوانمردی فتوت ، عزت و اقتدار باشگاه  محسوب می شوند . ارائه خدمات با رعایت نظم و انضباط ، آراستگی ، وقت شناسی ، مسئولیت پذیری ، قانوان مداری و صداقت در برابر هم وظیفه ماست

        

مرجع کامل راهنمای خرید طناب

راهنمای استفاده از جدول

جلوی هر نوع طناب یک سری جدول هست که با ستاره های بیشتر یا کمتر علامت گذاری شده هر نوع طنابی که برای یک فعالیت به درد میخوره ستاره های بیشتری داره یعنی ضریب اطمینان بیشتری داره اون دسته از طناب ها که ستاره کمتر داره رو فقط در شرایط اضطراری مصرف میشه و اون دسته از ستون هایی که هیچ علامتی نداره به این دلیل هست که در اون مقطع به کارگیری نمیشه یا ضریب اطمینان پایین تری داره 

مثلا : طناب مخصوص یخ نوری 8/7mm یا 5/8mm مارک MASTER یا 9/ 7mm مارک AMBITION  بهترین ضریب اطمینان رو داره و طناب 1/9mm مارک AMBITION کمترین ضریب اطمینان 

پزشکی کوهستان

آموزش پزشکی کوهستان 

شرکت یکی از اعضاء باشگاه در دوره پزشکی ارتفاع یکی دیگر از فعالیت های باشگاه

به همت و میزبانی گروه کوهنوردی اساتید و کارکنان دانشگاه تهران و با همکاری هیت کوهنوردی استان تهران دوره مقدماتی پزشکی کوهستان در دانشکده فیزیک این دانشگاه برگزار شد.

در این کلاس که ۲۸ نفر در آن حضور داشتند سر فصلهای این دوره توسط آقای دکتر فرید عباسی دزفولی و آقای دکتر بهپور تدریس شد.

ضمن تشکر از دوستان عزیزدر دانشگاه تهران برای میزبانی و هماهنگی این دوره بخصوص سرکار خانم خاکسار..

جناب آقای دکتر باز هم تاکید می کردند  بر این باورم که برگزاری این دوره ها می تواند نقش مهمی در کاهش حوادث کوهستان و کوهنوردی ایمن همنوردانمان داشته باشد و امیدوارم که این کلاسها با رفع اشکالاتشان برای همه کوهنوردان برگزار گردد.

لطفا پس از خواندن مطلب نظراتتان را از ما دریغ نفرمایید

برگرفته از وبلاگ پزشکی ارتفاع

چرا .......؟

چرا وقتی دلیل قاطع و قانع کننده ای برای انجام کاری وجود نداشت همیشه دلیل اول نبود امکانات است ؟

در دنیای پیشرفته و صنعتی امروز ، نبود امکانات می تواند برای هررشته ی ورزشی یا حرایف دیگر مشکل ساز بوده و کامل شدن و به روز رسانی آن به تأخیر بینجامد . اما نه تا حدی که دلیل هر سهل انکاری و پس رفتی را نبود امکانات بدانیم .

هر روز بیشتر از دیروز به جمع ورزشکاران ، دوست داران و طرفداران ورزش مخصوصاً ورزش هایی که در محیط باز و طبیعت انجام می گیرد افزوده می شود . ولی متأسفانه دستندرکاران ، مدیران و عاملان هیئت ها و باشگاهها روز به روز به کناره گیری و بی توجهی نسبت به وظیفه ی خود می افزایند و از رشد و پرورش علاقه و انگیزه ی ورزشکاران و محیط های ورزشی می کاهند . به طوری که اکثریت ورزش ها از حالت قبلی خود خارج شده وبه دلیل نبود تمایل جامعه ی ورزشی به رشد و شکوفایی ، ورزشکاران هر یک به تنهایی دست به انجام تمرینات و به اوج رساندن علاقه ی خود هستند . که به طور معمول به علت تنهایی و خستگی زود رس نتیجه ی ثمره بخشی نخواهد داشت .

این به طور چشم گیری در شهرستان های حاشیه و کوچک قابل یافتن است  ...... . 

به طوری که ورزشکاران نمونه یک ورزش پس از سالها کار و تجربه از ورزش خود دست برداشته اند و تبلیغات نادرست علیه جامعه ورزشی و انگیزه ی ضایع شده ی ورزش را در کلمات و حرفهای روزمره ی خود می گنجایند . که یکی از مؤثرترین روش برای دوری افراد از ورزش می باشد . که نتیجه ی آن چیزی جز پیشرفت روز به روز افراد مبتلا به بیماری های روحی و روانی نیست .

امید است که در سالهای آتی شاهد رشد و پیشرفت جوانان علاقه مند به ورزش و سلامتی و همچنین ترمیم زخم به جای مانده ی عوامل ورزشی در پیکره ی جامعه ی ورزشی باشیم

برنامه سه ماهه زمستان ۸۹

 

برنامه سه ماهه زمستان ۸۹ برادران باشگاه کوهنوردی پیوند سبز

کوهستان مظهر نشاط و تندرستی

غار نوردی

Caving

دره نوردی

 

Valley canyoing

 

 

نجات

 

RESCUE

 

 

کوه پیمایی

 

ALPINISM

کوهنوردی ویخ نوردی

سنگ نوردی درطبیعت

 

 

صعود داخل سالن

 

Top rope

 

 

یخ نوردی

ICE

 

MIXED

AND ICE

 

پیمایش مسیرهای برفی

 

دیواره نوردی

BIG WALL

صعود ورزشی

سطح بالا

SPORT CLIMBING

 

صعودهای ورزشی

سطح متوسط

SPORT CLIMBING

 

 

 

 

**

 

 

**

 

******

**

 

2/9mm

MASTER

 

 

 

**

 

 

**

 

******

***

 

4/9mm

MASTER

 

 

 

**

 

 

 

 

*****

***

 

7/9mm

MASTER

 

 

**

******

******

******

*****

 

 

 

 

8/7mm

MASTER

 

 

**

******

******

******

*****

 

 

 

 

5/8mm

MASTER

 

 

 

**

 

 

**

 

******

***

 

8/9mm

AMBITION

 

 

*

 

 

 

**

 

*****

******

*

10mm

AMBITION

 

 

**

 

 

 

 

**

*****

******

**

2/10mm

AMBITION

 

 

**

 

 

 

******

*****

**

****

**

5/10mm

AMBITION

 

 

**

******

*****

*****

***

 

 

 

 

5/8mm

AMBITION

 

 

*****

******

**

**

******

 

 

 

 

1/9mm

AMBITION

 

 

**

 

 

 

*****

******

**

***

******

4/10mm

AMBITION

 

 

**

******

******

******

*****

 

 

 

 

9/7mm

AMBITION

 

 

******

 

 

 

 

*****

 

**

**

11mm

TRUST

 

 

*****

 

 

 

 

*****

 

**

**

4/11mm

TRUST

 

 

 

 

 

 

 

 

 

**

******

4/10mm

INDOOR

 

 

**

 

 

 

 

 

*****

*******

**

2/10mm

TOUCH

 

 

 

 

 

 

 

**

****

******

**

1/10mm

WOMEN S EDITION

*****

*****

*****

 

 

 

 

 

 

 

 

10-11mm

aramid

**

******

***

 

 

 

 

 

 

 

 

10mm

Canyon grand

*****

****

تاریخ

عنوان مسیر برنامه

مدت

سرپرستی برنامه

 

 

3/10/89

سنگ نوردی آبشار 4 ده

1

مسعود موسوی

 

9و10/10/89

بینالود – نیشابور

2

حسین گندمی

 

17/10/89

کوه قلا کوچ

1

حسن کوچی

 

24/10/89

صعود به قله چهار ده

1

شهرام امین افشاری

 

1/11/89

گلنگری به بیرجند

 

محمد خزائی منفرد

 

29/11/89

ملکوه تربت حیدریه آمادگی دماوند

1.5

مرتضی صالحی فرد

 

3و4و5و6 /12/89

قله دماوند جبهه شمالی

5

مرتضی صالحی فرد – سید رضا حسینی

 

20/12/89

به استقبال بهار قله باقران

1

کلیه اعضاء با خانواده

برنامه سه ماهه زمستان 89 بانوان باشگاه پیوند سبز

3/10/89

سنگ نوردی آبشار چهارده

1

آسیه فولادی

13/14/15/11/89

شیرکوه یزد

3

صدیقه صالحی

12و 13 /12/89

چشمه مرتضی علی طبس

1.5

مرضیه عابدینی

 

 

انواع میانیها   

انواع حمايتها و ميانيها

حمايتهاي متحرک (Active Pros( Active Protections
حمايتهاي غيرمتحرک (Passive Pros( Passive Protections


ابزارهاي (ميانيهاي) متحرک و غيرمتحرک در سنگنوردي و کوهنوردي استفاده هاي زيادي دارند. از حمايتهاي متحرک مي‎توان به فرند، کاملوت، و از ابزارهاي غيرمتحرک به هگزان و تراي کم اشاره کرد. اين دو نوع با هم تفاوتها و کاربردهاي مختلفي دارند که در زير به ترکيب 4 مقاله در مورد اين حمايتها مي‎پردازيم:

* در اين مقاله هدف از کلمات حمايت و مياني و ابزارهاي مربوطه يعني ابزاري که در طول يک مسير براي حمايت نفر سر طناب در شکافهاي سنگي به کار مي‎رود و آنها را در اينجا حمايت مي‎ناميم. مطمئنا شما بايد با ميانيها آشنا باشيد تا اين مقاله به شما کمک نمايد.
حمايتهاي متحرک معمولاً طرفداران بيشتري دارند، قطعات آن متحرک هستند، ترکيب فنري دارند و قابليت باز شدن در يک شکاف را دارند.
عکس
اما حمايتهاي غيرمتحرک قطعات متحرک ندارند و معمولاً به يک تسمه (اسلينگ) يا مفتول سيمي متصل هستند.


ويژگيهاي حمايتهاي متحرک
اين نوع حمايتها قابليت باز شدن دارند تا کاملاً درون يک شکاف سنگي بسط پيدا کنند يا به اصطلاح خودماني ترفيت بشوند. از نمونه بارز اين حمايتها فرند، کملوت، را مي‎توان نام برد. به آن در کل Cam مي گويند (Cam در انگليسي: بادامک، دندانه)
Ray Jar dine مهندس هوا فضاي آمريکايي اولين بار فرند يا همان کاملوت را با ابتکار خودش ساخت.

• براي استفاده از اين حمايتها، دستگيره آن را بکشيد تا سر ابزار پهنايش کم شود و سپس در شکاف قرار دهيد. سپس روي آن فشار بياوريد تا مطمئن شويد به درستي در جاي خود قرار گرفته است.
* توجه: ابزارگذاري در سنگنوردي خودش يک مبحث آموزشي جدا مي‎باشد:

• اين حمايتها خود در شکلها، اندازه ها و طراحي هاي مختلفي هستند. دو چنگکي، سه چنگکي، چهار چنگکي دو محوره، دو ميله اي و تکي.
• استفاده از آنها راحت مي باشد و در خيلي از رشته هاي کوهنوردي و سنگنوردي مي توان استفاده نمود.
• هر چقدر مقدار اصطکاک با شکاف کمتر باشد قابليت پايداري کمتري دارند.

• حجيم تر و گرانتر از حمايتهاي غيرمتحرک هستند. رنج عريض تري را پوشش مي‎دهند و در انواع مختلفي از شکافها و سنگها قابل استفاده هستند. خاصيت فنري آنها باعث مي شود آن را جمع کنيم و در يک شکاف کوچکتر از خودش جا دهيم.
• قابليت گير کردن و پهن شدن در شکافهاي کج را دارند.

مثل ديگر ابزارهاي کوهنوردي و سنگنوردي اين حمايتها نيز انواع مختلفي دارند که با خريد صحيح آنها صعود ايمن تر و راحت تري خواهيد داشت. در زير ايده هايي براي اين حمايتها آمده تا بهتر خريد نماييد.

• ايراد يا عيب حمايتهاي متحرک حجم و وزن بيشتر آنهاست. Cam هايي را انتخاب کنيد که سبکتر باشند، اما نيروي زيادي را تحمل کنند. توليدکنندگان زيادي Cam توليد مي‎کنند. به هر حال هر چه بيشتر پول بدهيد، بيشتر آش مي خوريد. Black diamond، Wild Com، Comp و ...

• Camهايي که شکافهاي بزرگتري را پوشش مي دهند باعث مي‎شوند تا شما قطعات کمتري را با خودتان حمل کنيد، اما خوب سنگين‎تر و حجيم هم هستند. علاوه بر اين در يک مسير بلند يا کارگاه بد قطعات ديگري هم هستند که کاربرد دارند. تصميم با شماست که در آن مسير کدام ابزار کاربرد دارد. حتي شايد بخواهيد حمايت خود را معکوس نصب نماييد!
• نسبت به استحکام Cam که قصد خريد داريد، مطمئن باشيد و از توليدکننده معتبري خريد نماييد.

• از ديگر سنگنوردان و حتي فروشندگان در مورد Cam انتخاب سوال نماييد و مدلي را انتخاب کنيد که از «کشيدن طناب (Rope Drag)» جلوگيري کند.

• بعضي مدلها بدنه انعطاف پذير دارند و بعضي ها بدنه محکم. هر کدام کاربرد و ويژگي خاص خود را دارند، اما آنهايي که بدنه سفت دارند، مقاومترند ولي مثلاً براي شکافهاي افقي نامناسب‎ترند.

• خريد چند ست از اين ميانيها خيلي گران است. اگر توانايي خريد چند دست نداريد بهتر است يک دست کامل از يک مارک تهيه کنيد و خودتان با آن تمرين کنيد و با آن آشنا شويد. تسلط به ابزار براي شما صعود راحت تري به همراه دارد.

در نهايت ابزارهاي حمايت متحرک گرانتر هستند و مزيتها و کارگذاري بهتري دارند، اما خاصيت در رفتن از شکاف را نيز دارند. اگر صحيح نگهداري نشوند با يک شوک ممکن است کل بدنه و محور و چنگک از هم بپاشد و به همراهش شما هم تا مياني بعدي سقوط نماييد.
يک ايده کلي اينه که ابتدا با ابزارهاي غيرمتحرک آشنا شويد، تمرين کنيد و سپس به ابزارهاي متحرک روي آوريد. پيشنهاد ما اين است که به تدريج Cam را به ست ابزارهايتان اضافه نماييد. انواع حمايتها را تجربه نماييد و ببينيد کدام يک در کجا بهتر است.

ابزارهاي حمايت مياني غيرمتحرک
معمولاً به يک مفتول فلزي يا تسمه متصل هستند و همانطور که گفته شد بخش اصلي متحرک ندارند.
اين ابزارها شامل nutها (Stopperها شفت)، هگزان ها، اسلينگ و تراي کم و ديگر ابزاري هستند که به صورت ثابت در سنگ استفاده مي شوند که همه آنها را اينجا نام مي بريم.

اسلينگ و تسمه
در حالت عادي براي اتصال به کارگاه و حمل ابزار استفاده مي‎شود، اما در صورت وجود يک تکه سنگ مي‎توان آن را به دور آن انداخت و به عنوان مياني استفاده نمود يا آن را بين شکاف قرار داد.


هگزانها (مياني هاي شش ضلعي)
در هر مکاني نمي توان هگزان را جايگذاري نمود. اما اگر کاملاً در يک سوراخ بنشيند محکم و ايمن است. از Camها سبکتر و ارزانتر است. بيشتر در شکافهاي حجيم به کار مي‎روند و مانند ديگر nutها جايگذاري مي‎شوند.


Nuts (Stopper، شفت، کيل و ...)
اين مياني ها سبک، کم حجم و ارزان‎تر هستند. اغلب يک سر طناب در يک مسير رول کوبي نشده 15 تا 20 عدد Nut به همراه دارد. اين مياني ها در شکافهايي به کار مي‎روند که يک سر آن بزرگتر و يک سر آن کوچکتر از نات است و نات داخل آن گير مي‎کند.

نحوه گذاشتن Nut ها و هگزان به دقت نياز دارد
تراي کم به خانواده Camها نيز تعلق دارد، اما يک تکه است و در شکلها و سايزهاي مختلف. تراي کم نيز به شيوه خاصي در شکاف گذاشته مي شود و بعضي مواقع بيرون آوردن آن خيلي مشکل است و به تجربه ابزارگذاري نيازمند است.
صرفنظر از اين که با ابزارتان آشنا شويد در زير توضيحات ديگر در مورد ميانيهاي غيرمتحرک مي خوانيد:
• پس از صعود بايد حمايتهايتان را تميز کنيد، آنها را به شکل مناسب خشک نماييد تا دچار خوردگي نشوند. حتماً براي اين کارها به راهنماي سازنده توجه نماييد.
• هميشه ابزارهاي خود را به طور منظم بازرسي کنيد به خصوص قبل و بعد از صعود. بررسي تغيير فرم، ترک در ابزار، لب پر شدن و زنگ زدن. در صورت ديدن اين نشانه ها از آن استفاده نکنيد.
• به نحو صحيح از آنها نگهداري نماييد. در مکاني تميز و خشک و به دور از نور مستقيم خورشيد باشند و دور از مکانهايي که ممکن است باعث خوردگي آنها بشود.
• اگر به ابزارتان شک داريد، از آن عکس راديولوژي بگيريد تا در صورت خرابي آن را جايگزين نماييد.
* اگر چه داشتن حمايتهاي زياد دليل بر صعود راحتتر است، اما نحوه استفاده و تجربه در ابزارگذاري باعث مي شود تا هزينه خريد ابزار شما کمتر شود.


* - فکر مي کنم مياني آبالاکف و پيچ يخ نيز جرو ميانيهاي غيرمتحرک باشند، در صورت داشتن ايده بشتر يا نکات اصلاحي آنها را Mail نماييد.


 

 

منبع :abc-of-rockclimbing.com 

چادرکوهنوردی

 

چادر جزو وسايل گروهي كوهنوردي و خانه متحرك كوهنورد مي باشد .
بطور كل چادر ها به دو نوع كمپينگ و ارتفاع تقسيم مي شوند
نوع كمپينگ مخصوص ارتفاعات پايين و نيمه اول سال مي باشد ؛ نوع ارتفاع نيز براي ارتفاعات بالا و برنامه هاي نيمه دوم سال است . چادرهاي ارتفاع برخلاف چادرهاي كمپينگ داراي ارتفاع و وزن كمي مي باشند و معمولا به شكل گنبدي هستند كه با تيرك هاي سبك فلزي ( آلومينيوم يا تيتانيوم ) و يا فايبر گلاس مقاومت خوبي در برابر بادهاي تند ارتفاعات داشته و سريع برپا و يا جابجا مي شوند . جنس بدنه چادر ها معمولا از پارچه داراي قابليت تنفسي گورتكس مي باشد . چادر هاي ارتفاع و بعضا كمپينگ معمولا دو پوش هستند كه پوش خارجي آن ضد آب و باد و پوش داخلي گورتكس است . بين اين دو لايه نيز حدود ۱۰ سانتيمتر فاصله براي تبادل هوا وجود دارد

يكي از نكات مهم در استفاده از چادر ، جلوگيري از تعرق آن است كه با تنظيم و باز كردن پنجره ها و يا درچه هاي تعبيه شده در بدنه چادر امكان پذير است . همچنين در صورت يكي شدن دماي داخل و خارج چادر بر روي بدنه داخلي بر اثر تنفس و بازدم افراد برفك ايجاد مي شود كه با گرم شدن هوا در نزديكي صبح تبديل به آب شده و همه وسايل داخل چادر را خيس مي كند و خيس شدن كيسه خواب و لباس هاي پر در زمستان يعني اول بدبختي و دردسر
.

 

چادر هاي ارتفاع كه معمولا از ۱ تا ۴ نفر ظرفيت دارند با داشتن پوش دومي بزرگتر از خود چادر ، داراي دو بخش اضافي در جلوي دو در چادر است كه يكي بعنوان انبار وسايل و لوازم غير ضروري براي خلوت شدن داخل چادر و از فضاي ديگر نيز بعنوان آشپزخانه بمنظور جلوگيري از كثيف شدن و يا آتش سوزي داخل چادر استفاده مي شود .
 
منبع : نشاط کوهستان
ادامه نوشته

گزارش صعود دماوند

سلام

روز 5 شنبه ساعت 12.30 از مشهد به سمت تهران راه افتاديم و ساعت 2 نيمه شب طبق برنامه به تهران رسيديم براي اينكه از برنامه جلو بيافتيم به ميني بوس گفتيم ساعت 2 راه آهن باشه سوار ميني بوس شديم ساعت 5 پلور رسيديم خواستم داخل قرارگاه استراحت كنيم تا ساعت 11 كه آقاي محمد پور گفتن هزينه هر نفر 4500 تومان هست و ما از اين مسئله صرف نظر كرديم و گفتيم نيسان بياد دنبالمون ميريم مسجد ساعت 7 مسجد بوديم چون خسته راه بوديم كيسه خواب ها رو پهن كرديم و تا ساعت 1 ظهر خواب بوديم كه با صداي عرفان و دوسه تا از دوستاش از خواب بيدار شديم بعد از خوش و بش كردن عرفان به سمت بارگاه راه افتاد و ما هم مشغول تهيه نهار بوديم كه قرار بود از پايين براي ما بياورند ساعت حدود 2 بعد از نهار آقاي عليان مسئول باشگاه آزادگان مشهد آمد و داخل پناهگاه ما شد و بعد از كمي صحبت با صداي خوبش به بچه ها روحيه داد و وقتي از برنامه ريزي و صعود سوالاتي پرسيد و سرپرست برنامه مرتضي صالحي توضيحات لازم رو به ايشون داد ايشون از برنامه ريزي انجام شده تعريف كرد و كلي به همه روحيه داد و بعد بچه ها باز هم به كيسه خواب ها رفتندو مشغول استراحت بودن تا غروب براي نماز كه بيدارشديم و بعد از نماز و كمي شام خواستيم باز استراحت كنيم كه صداي دل نشين آقاي عليان همه رو به ذوق آورد و همه به داخل چادر آقاي عليان رفتيم و تا ساعت 12 بيدار بوديم و از صداي قشنگ ايشون لذت برديم ساعت 12 رفتيم خوابيديم.

صبح ساعت 8 بيدار شديم و بعد از كمي صبحانه كوله ها رو بستيم و بار سنگين رو داديم به قاطر و خودمون ساعت 10 حركت رو به سمت بارگاه آغاز كرديم سرقدم خود سرپرست بود چون ازتيم ما فقط ايشون دماوند رو بارها صعود كرده بود و كسي نه سرقدم رو بلد بود و نه با بچه ها اونقدر آشنا تا تيم رو با گامهاشون بشناسه با سرعت خيلي پايين به سمت بارگاه مي رفتيم و بچه ها با ذوق و خوشحالي كه دارند دماوند رو صعود مي كنند به همه روحيه مي دادند و سرو صدا مي كردند و بچه هاي تيم فيلم برداري از اين برنامه مشغول فيلم گرفتن بودن كه قسمت هاي كوتاهي رو آقاي جواد ساداتي و بيشتر فيلم رو آقاي مرتضي صالحي زحمت اين كار رو به دوش كشيدندساعت 3 بارگاه بوديم و بعد از كمي استراحت براي هم هوايي به بالا رفتيم بعد از دوساعت دوباره برگشتيم پناهگاه براي شام و استراحت متاسفانه نهار و شام هر دو رو باهم خورديم و بعد داخل كيسه خواب ها رفتيم تا بخوابيم نيمه شب با صدايي بيدار شدم ديدم جناب صالحي بالاي سر تك تك بچه ها داره ميره و نگاهي مي اندازه بعد ميره جاي نفر ديگه وقتي رسيد به من با تعجب پرسيدم چكار ميكني ايشون گفتن دارم حال بچه ها رو چك مي كنم كه از اين دلسوزي ايشون كلي تعجب كردم تا حالا نديده بودم يك سرپرست اين قدر دلسوز باشه كه از خواب و استراحت خودش براي تيمش بزنه بگذريم بعد از چند دقيقه اي خوابيدم.

صبح كه ساعت 8 بيدار شديم كوله هاي حمله رو بستيم و به سمت آبشار يخي راه افتاديم سرقدم باز هم آهسته و پيوسته بود و همه مي تونستند بالا بيان بعد از 3 ساعت نزديك آبشار يخي نشستيم و تيم به دو دسته تقسيم شد تيمي كه براي يخنوردي آماده ميشد متشكل از 4نفر به سرپرستي جناب صالحي و تيم دوم متشكل از 18نفر به سرپرستي جناب جاويدان پور كه بعد از يك ساعت استراحت به سمت بارگاه برگردند هوا خيلي مه غليظي داشت و تيم يخنوردي روي يخچال مشغول تمرين با كرامپون و كفش دوپوش بود و تيم دوم در حال پايين رفتن بعد از نهار تيم يخنوردي خسته و خيس به بارگاه رسيدن و بعد از يك خوردني مختصرو استراحت همه تيم رو جمع كرده و رفتيم داخل پناهگاه بالا كه شام رو تهيه كنيم داخل پناهگاه مشغول تهيه غذا بوديم يك خانم و يك آقا كه هر دو ساكن انگلستان بودند آمدن و از جناب صالحي تقاضا كردن فردا بتونن همراه ما بيان كه ايشون قبول كرد و ساعت حركت رو 5 اعلام كرد بعد از شام همه به پناهگاه پايين برگشتيم و رفتيم براي خواب .

صبح ساعت 4 بيدار باش زده شد و همه مشغول جمع كردن وسايل براي قله بودند كه جناب صالحي 3 نفر رو از صعود منع كردهر چه اصرار كردند آقاي صالحي درخواستشون رو رد كرد چون به نظر ايشون هم اين 3 نفر از نظر بدني خوب نبودند هم از نظر اينكه به حرف سرپرست گوش نمي دادند ساعت 5 از پناهگاه زديم بيرون و به سمت قله حركت كرديم باد خيلي سرد و زننده اي داشت مي آمد و به تن نفوذ كرده بود و هر كار مي كرديم گرم نمي شديم استراحت ها اول كم بود به مرور هر چه مي گذشت استراحت ها بيشتر و بيشتر مي شد و صعود سرعتش به مرور پايين مي آمد ساعت 12 زير تپه گوگردي آقاي صالحي گفت ماسك ها رو بزنيد و صحبت رو كمتر كنيد و حركت رو يواش تر و هر چند قدم استراحت كنيد ايشون با سرعت بالا رفت و مشغول فيلم گرفتن شد و ما هر چند قدم استراحت مي كرديم راست مي گفتن واقعا نمي شد تند تر بري آقاي صالحي 4 بار تا بالاتر از ما رفت و باز برگشت ته تيم تا بتونه تيم رو جمع كنه وقتي به قله رسيديم همه گريه كنان همديگر رو در آغوش مي گرفتند و از اينكه بزرگترين قله ايران رو بعد از 6 ماه تمرين مداوم صعود كردند خوشحال بودند .

بعد از گرفتن چند عكس به سمت پايين حركت كرديم و با مه غليظي كه داشتيم ساعت 9 شب رسيديم بارگاه صبح ساعت 9 صبح به سمت مسجد حركت كرديم و ساعت 12 رسيديم مسجد و سوار بر نيسان ها حدود 2 خودمون رو به ميني بوس رسونديم و سوار بر ميني بوس رفتيم تهران و ساعت 11.30 دقيقه سوار قطار شديم و ظهر ساعت 12 مشهد بوديم در انتها از آقاي صالحي به خاطر همه چيز ممنونم ايشون در اين برنامه هم سرپرست بودند هم مربي ما هم جلودار و هم فيلم بردار واقعا نميشد كار رو تقسيم كنند چون همه اعضاء ضعيف بودند و قادر به انجام هيچ كاري نبودند عقب دار هم رضا رحماني بود.

تاريخ صعود دو شنبه 22 شهريور 89 كه اين صعود براي هميشه در ذهن و خاطره هر 23 نفر ما حك خواهد شد

اعضاء تيم :

رضا رحماني - محمد جاویدان پور- مهدي بامپور - امين اجتهادي - احسان مخلصي - علي خاكسار - علي رضا مقدم فر- مرتضي عصاري - رضا پارسا- جواد ساداتي - محمد شيشه چي - نيما ناصري تبريزي

و خانم ها:

مريم ناصري - الهام نعمتي - الهام حكم آبادي - فرزانه ناظر - فرزانه نصري فرد- معصومه نياتي - ماريا قرقلو- محبوبه محمد ميرزايي - فاطمه محمد ميزايي - فاطمه حيدري - مريم سعيدان

سرپرست مرتضي صالحي فرد

عکس بچه های صعود قلم

این تصاویر دوستان و عزیزانی است که در پنجمین صعود قلم حضوری پر شور داشتند که هیچ وقت از ذهن ها پاك نخواهد شد٬ البته ببخشید که اسامی هیچ کس را ننوشتم چون اسامی تعدادی از دوستان را از خاطر برده بودام٬ گفتم که نام کسی را ننويسم تا خدايي نا كرده سو‌ء تفاهمي پيش نيايد٬ باشد كه همه دوستانم را در صعود قلم بعدي ببينم٬ اين تصاوير٬ تجديد خاطره است با همه همنوردانم در پنجمين صعود قلم، يادش بخير...!

                                                       

ياد باد آن روزگاران ياد باد...!

امیر حسین ناظمی

برگذاری مراسم عروسی در بام ایران

این مراسم مربوط به مورخه ۱۹/۴/۱۳۸۹ بود که الان موفق شدم دروبلاگم ارائه دهم .

 آقای علی عظیمی وخانم بهناز محرم زاده اولین زوج کوهنوردی بودند که مراسم ازدواج خود را بر بام ایران در مورخه ۱۹/۴/۱۳۸۹ مصادف با مبعث حضرت رسول اکرم برگزار کردند.  

 

پنجمین صعود قلم

بیا ساقی، بده جامی، خمارم من

بیا ساقی، بیا ساقی، بیا بنشین کنارم

همایم من، همایم من، هم آواز هـــزارم

 

 

 همه گفتنیها رو دوستان گفتند من فقط می خوام بگم الان که دارم این مطلب رو می نویسم دلم برای همتون تنگ شده وقتی خاطرات اون چند روز رو مرور میکنم می بینم  همش عشق بود و شور بود و زیبایی وقتی   یادم می اید دوستان چطور خالصانه به همدیگر محبت می کردند اشک توچشام حلقه می زند خیلی ها از دوستان اولین باربود که همدیگر رو می دیدند ولی وقتی به هم می رسیدندفکر می کردی اینها سالهاست که همدیگر را می شناسند دوستیها خیلی بی ریا و بدون هیچ منت بود من  صعود مشترکهای زیادی رفتم چه زمستان چه تابستان ولی باید اعتراف کنم این صعود قلم چنان منو مست و مدهوش خودش کرده که احساس می کنم تا حالا  صعود مشترکی به این زیبایی نداشته ام تعبیر من از این صعود این است : صعود به سوی قلبهای پاک وبی آلایش وبلاگ نویسان کوهنورد

 چقدر زیبابود اولین  ملاقات با دوستان عزیزی چون آنا فراهانی خوب و نجیب  . عرفان عزیز . مرتضی گل  . پیام عزیز  . آبجی مهنازبا معرفت و گل   .رامیار عزیز. خانم مشهد بان مهربون  . امین با شخصیت  . سونیای دوست داشتنی .آرش عزیز . پرستو ابریشمی عزیز.آقا رضا راز کوه با مرام  . محمد رضای با صفا . سید ممدعشق  . احمدجون  .دوستان عزیز ترک زبان . لر و کرد   همه و همه دوستان عزیز

 هیچ وقت فراموش نمی کنم ... 

 

 

دربدر همتونم

 

Your image is loading...

جای بعضی دوستان خیلی خالی بود ...

 

در اخر  از دوستان عزیز که در برپایی این صعود شبانه روز تلاش و کوشش کردند اقا عرفان فکری  عزیز .مرتضی صالحی گل .هیئت کوهنوردی لواسان .و دیگر دوستان تشکر می کنم و دست همشونو می بوسم ...

 

گاهي اوقات ريگي را در كفشم حس ميكنم

هميشه از سفر يادگارها مي ماند

آسمان آبي ،دوست ، طناب، صخره اي آشنا و دوست داشتني كه گيره هائي چون نردبان دارد

چيزي كه به زحمتش مي ارزد ، جائي كه انسان احساس آرامش ميكند

آرامشي در خلال كار ؛ ماشين و اجتماع با من است

حسي به من ميگويد :

ديواره هائي بود كه ميخواستم با تمام وجود در برابرشان مقاومت كنم و درست به همين دليل به كوه ميروم ؛ تا ، ريگي را در كفشم احساس كنم .

از كتاب بازگشت به كوه – رينهورد مسنر

 

براستی چرا و چرا ما کوهنوردی می کنیم؟! این سوالیه که همیشه ذهن من رو به خودش مشغول کرده! توی اونهمه سرما و سختی چه چیزی نهفتست که اینجوری آدم رو شیفته میکنه؟!...

امین معین

ثبت نام صعود قلم

سیستم های تصویر و نقشه ها

 

از آنجا که زمین تقریبا به شکل کروی است ، به منظور تصویر کردن صحیح موقعیت های نقاط روی سطح زمین سیستم طول و عرض جغرافیایی ابداع شده است . این سیستم بر اساس زوایایی است که به وسیله خطوط ترسیم شده از مرکز زمین به یک نقطه واقع بر سطح زمین تشکیل می شوند . (شکل 1)

 

به دلیل چرخش زمین شکل آن به صورت یک کره کامل نیست و در قطبین آن حالت پخ به وجود آمده است به همین دلیل قطر زمین در محور استوایی طویل تر از قطر آن در قطبین می باشد .

برای توصیف شکل زمین از واژه الیپسوئید ( شبه کره ) استفاده می شود . الیپسوئید یا اسفروئید شکلی است که از دوران یک بیضی حول محور کوچکش به وجود می آید .

یک اسفروئید دو محور دارد یکی محور استوایی (شعاع بزرگ a) و دیگری محور مداری ( شعاع کوچک b ) .

با توجه به نامنظم بودن سطح زمین و وجود دریاها و کوههای مرتفع در آن الیپسوئید های متفاوتی با توجه به قطر محور استوایی در نقاط مختلف کره زمین برای تهیه نقشه های مختلف ابداع شده اند که از آن میان چهار الیپسوئید هستند که برای بیش از 93 درصد سطح زمین از آنها استفاده شده است . این 4 الیپسوئید عبارتند از :

International

Krassowsky

Bessel

Clarck 1880

که در هر کشوری بر اساس ویژگیهای پستی و بلندی و انحنای زمین در آن کشور بهترین الیپسوئید انتخاب شده است .

بدیهی است که زمین دارای انحناست، اما برای تهیه نقشه، این سطح منحنی باید به سطحی مستوی تغییر پیدا کند . مسلما تصویر کردن یک سطح منحنی بر روی یک صفحه موجب جابجایی نقاط و تغییر شکل عوارض خواهد شد مگر اینکه خواسته باشیم از نقشه ای کروی استفاده کنیم !

برای نمایش صحیح سطح کروی زمین بر روی یک نقشه مسطح نیاز به یک سیستم تصویر داریم . به کمک یک سیستم تصویر مختصات جغرافیایی به یک سیستم مختصات متریک دوبعدی تبدیل می شود . هرسیستم تصویری رابطه ی فرمولی خاصی برای تبدیل از مختصات جغرافیایی به متریک دارد .

بر اساس کلاس ، وجه و خصوصیات ، سیستم های تصویر به شکل زیر طبقه بندی می شوند .

 

* بر اساس کلاس : 1- استوانه ای 2- آزیموتی 3- مخروطی

 

* بر اساس وجه : 1- معمولی 2- معکوس (Transverse)

 

* بر اساس خصوصیات : 1- زاویه های مساوی 2- مساحت های مساوی 3- فاصله های مساوی (شکل2)

 

برخی سیستم های تصویر مهم به همراه توضیحی مختصر در (شکل 3) نمایش داده شده اند .

 

سیستم های تصویر در ایران :

سیستم تصویر مورد استفاده در کشور ما به جز موارد استثنا ( چندی پیش یکی از نقشه های مناطق نفت خیز غرب کشور را دیدم که در آن از سیستم تصویر مخروطی Conformal Conic استفاده شده بود ) سیستم تصویر UTM است .UTM سرواژه عبارت Universal Transverse Mercator است.

سیستم تصویر UTM در سالهای آخر دهه 1940 به وسیله ارتش آمریکا ابداع شد و در حال حاضر به استانداردی برای نقشه های توپوگرافی مبدل شده است . ویژگیهای سیستم تصویر UTM به قرار زیر است :

 

1-     مبنای سیستم تصویر از Transverse Mercator نگارش گاوس – کروگر است .

2-   تنها برای نقشه های حدفاصل 84 درجه شمالی و 80 درجه جنوبی توصیه شده است .و برای عرضهای بیش از آن موجب جابجایی های زیاد خواهد شد .

3-     واحد اندازه گیری متر است .

4-   زمین به 60 زون 6 درجه ای در طولهای جغرافیایی تقسیم بندی شده است . این زونها از غرب به شرق و از یک تا 60 نامگذاری شده اند . ( کشور ما در زونهای 37 تا 41 قرار گرفته است )

5-   زون بندی بعدی در عرضهای جغرافیایی است که در این سیستم تصویر عرضهای جغرافیایی در بازه های 8 درجه ای ( به جز آخرین زون شمالی که 12 درجه ای است ) تقسیم بندی شده است . زونهای مربوط به عرض جغرافیایی بر اساس حروف الفبای انگلیسی و از جنوب به شمال نامگذاری شده اند .(شکل 4)

مثال : منطقه البرز مرکزی با توجه به این که در زون 39 از نظر طول جغرافیایی یعنی بین طولهای 48 تا 54 درجه شرقی و زون S در عرضهای جغرافیایی یعنی بین 30 تا 36 درجه عرض شمالی واقع شده است لذا شماره زون این محدوده 39S خواهد بود . ( افرادی که آشنایی با این مطلب ندارند در صورت استفاده از GPS گمان می برند که S نمایانگر نیمکره جنوبی است و از این لحاظ به تنظیمات GPS خود شک می کنند در حالی که S نمایانگر زون عرض جغرافیایی بوده و ربطی به نیمکره جنوبی ندارد .)

6 – شرقی ترین نقطه هر زون در این سیستم تصویر با طول 500000 متر مشخص می شود و به سمت غرب به این رقم افزوده می گردد .

7- هر زون سیستم مختصات مختص خود را دارد .

8- برای نیمکره شمالی عرض جغرافیایی از صفر در استوا تا 10000000 در 84 درجه شمالی متغیر است و برای نیمکره جنوبی در استوا 10000000 و در جنوبی ترین عرض صفر فرض می شود .

9- اسفروئید های مورد استفاده در سیستم تصویر UTM عبارتند از :

International

Clarck 1886 Africa

Clarck 1880 North America

Everest or Bessel (South & South East Asia)

عیدتون مبارک

سلام

عید نوروز باستانی بر شما و خانواده محترم مبارک باشد

سال خوبی رو شروع کنید

فقط یک چیز همانطور که در وبلاگ کلماتی از یک کوهنورد گفته شد 

 صعود قلم سال ۸۹ هم به صورت جدی تر برگزار خواهد شد

امسال چه کسی میزبانی رو می پذیرد ؟؟؟؟

راستی عیدتون مبارک سال خوبی داشته باشید

ز کوی یــــار مــی‌آید نسیــم باد نوروزی از این باد ار مدد خواهی چراغ دل برافروزی

لزوم آمادگی جسمانی کوهنوردی

در روزهای ابتدایی انتشار مطالب در اینترنت بعضا به جستجوهای فراوان دوستان در زمینه آمادگی جسمانی برای شاخه های مختلف کوهنوردی مواجه شدم ،اما همیشه با ضعف دنیای کوهنوردی در این مورد روبرو بودم . در فرصتی که دراوایل سال ۸۸ برایم محیا شد من موفق به دریافت مدرک مربیگری درجه ۳ آمادگی جسمانی و بدنسازی شدم . در مطلب پیش رو سعی کرده ام آموخته ها و تجارب خودم را با شما به اشتراک بگذارم .

        مقدمه

 انکار نکنید تاکنون بیشتر افراد کوهنورد در کشور ما بر اساس استعداد ذاتی و یا علاقه بسیار به کوهنوردی و تمرین با خود رشته کوهنوردی یا چیزی مثل آن برنامه رفته اند . حتی رویکرد سازمان ورزش کوهنوردی در گزینش ها و آزمون ها به اینصورت بوده است . یعنی افرادی که ذاتا قوی هستند و کمی هم شیب نوردی کرده اند را برای اردوهای مختلف انتخاب کرده اند که وقتی دقت میکنیم میبینیم مردم مناطق خاصی از ایران همیشه در این گزینش در جایگاه بالاتری بوده اند و معمولا کوهنورد بیچاره بدون هیچ آموزش قبلی و یا تمرین بدنی برای افزایش قابلیت ها در یک آزمون معمولا غیر استاندارد (بدون توجه به سن ، وزن ، قد و حتی بعضا سطح دانش تخصصی کوهنوردیش)شرکت میکند و خود را محک میزند . البته من کارم در اینجا نقد این جریان نیست ، بلکه هدفم توجه دادن خواننده به لزوم آمادگی جسمانی است .

   اما نباید فراموش کنیم کوهنوردی یک ورزش همه جانبه است و روند آمادگی برای این رشته جدا از ورزشهای دیگر نیست ، حتی من پا را فراتر گذاشته و اصطلاح فراورزش (در همسانی با فراتکنولوژی) را به ورزش کوهنوردی اطلاق میکنم . عدم آمادگی بدنی کافی ، تمرین مناسب و حرکت صحیح سر انجام به عدم موفقیت و بد تر از آن به آسیب های بدنی می انجامد . ما برای یک ورزش همه جانبه به تمرینات همه جانبه نیاز داریم . در بدو تولد ورزشی صاحب یک بدن سالم و بی عیب و نقص و آماده هر نوع فعالیت سنگین هستیم و چند سال بعد کوهی از بیماری و درد را متحمل میشویم و نباید انکار کنیم که فقط درصد کمی از این عوارض به علت مصدومیت و .. است .

 

        آشنای با اصطلاحات اصلی در زمینه آمادگی جسمانی و تندرستی

۱-تندرستی

از نظر سازمان بهداشت جهانی (WHO) تندرستی صرفا نداشتن بیماری و ضعف نیست . بلکه منظور از آن ، سلامت کامل جسمی و روحی است :

سلامت جسمی

سلامت اجنماعی

سلامت ذهنی و روانشناختی

سلامت روحی

 

۲- خوشی

خوشی ، به مفهوم کیفیت مطلوب زندگی از نظر اجنماعی ، ذهنی ، روحی و جسمی است . در حقیقت خوشی و آمادگی کلی ، شرایطی پویا و چند بعدی است که به وراثت ، محیط و اشتیاق فرد وابسته است .

 

۳- فعالیت بدنی

هر نوع حرکت جسمی که به وسیله عضلات اسکلتی ایجاد میشود و باعث مصرف انرژی میگردد را فعالیت بدنی میگویند . فعالیت  بدنی بخش مهمی از بهبود کیفیت زندگی است ، زیرا سطح زندگی را افزایش میدهد و سلامتی جسمی ،ذهنی و روان شناختی و به طور کلی مزایای تندرستی مطلوبی ایجاد میکند .

 

۴- فعالیت ورزشی

فعالیت ورزشی ، مجموعه ای از فعالیت بدنی است . در واقع ورزش یک فعالیت بدنی طراحی شده و غالبا دارای ساختار است که قابلیت تکرار دارد و از نظر بهبود یا حفظ آمادگی جسمانی سودمند است .

 

۵- آمادگی جسمانی

آمادگی جسمانی ، اصطلاحی با مفاهیم وسیع است که برای افراد مختلف ، معنای متفاوت دارد ؛ در نتیجه بیان یک تعریف دقیق از آن کار ساده ای نیست .یکی از بهترین تعریف ها تعریف مشهور انیستیتوی طب ورزش آمریکاست : فابلیت اجرای سطوح متوسط تا شدید فعالیت بدنی ، بدون خستگی بی مورد و حفظ این قابلیت در سراسر دوره زندگی .

 

ترکیبات آمادگی جسمانی

با توجه به دو هدف کلی آمادگی جسمانی ، یعنی هدف تندرستی و هدف مهارتی ، عوامل آمادگی جسمانی را نیز به دو طبقه تقسیم کرده است که عبارتند از : عوامل وابسته به تندرستی (فاکتورهای اصلی تندرستی) و عوامل وابسته به مهارت حرکتی (فاکتورهای ثانویه) .

الف) فاکتورهای اصلی تن درستی

  ۱- انعطاف پذیری

  ۲- استقامت قلبی - تنفسی

  ۳- استقامت عضلانی

  ۴- قدرت عضلانی

  ۵ -ترکیب بدنی

 

ب)فاکتورهای حرکتی

  ۱- هماهنگی

  ۲- تعادل

  ۳- چابکی

  ۴- توان

  ۶- سرعت

 

     با توجه به رشته خاصی که قصد فعالیت در آن را داریم و سطح فعالیتمان باید روی تک تک این موارد کار کنیم . برنامه ریزی توسط یک مربی آمادگی جسمانی یا بدنسازی آشنا با رشته ورزشی خاص شما باید صورت پذیرد .

     معمولا مراجعه بی هدف شما به یک سالن بدنسازی چیزی جز کار کشیدن زیاد از عضلات نصیب شما نمی کند . حتی میزان وزنه شروع یا افزایشی و زمان اتمام دوره شما مشخص نیست . بنابر این راهی جز پیدا کردن یک مربی متخصص بدنسازی و آمادگی جسمانی و اندکی هزینه کردن ندارید . در این صورت با کمی وقت گذاشتن و تهیه چند کیلو وزنه و یک میز و پیدا کردن محلی برای نرمش و تمرین به نتیجه بهتری برای افزایش قدرت و حفظ آمادگی جسمانی خودتون خواهید رسید . این جامع تر از کوهنوردی است و حتی برای آمادگی جسمانی در سطح حفظ سلامتی هم وضع به همین منوال است .

     در پایان مطلب جای اشاره ای به نحوه تربیت کارآموز و مربی در رشته های مختلف کوهنوردی هست . غالب مربیان فعلی کوهنوردی و طبعا شاگردان آنها از اصول اولیه آمادگی جسمانی و حتی یک گرم کردن ساده بی اطلاع هستند و توجه به این مطالب در طرح درسهای مهارتی فعلی از سطح کارآموزی تا مربیگری الزامی است .

 

مراجع :

کتاب  آمادگی جسمانی - نویسندگان : دکتر عباسعلی گائینی + دکتر حمید رجبی

کلاس استاد دانشگاه در رشته تربیت بدنی و مدرس آمادگی جسمانی بابک سودمند

 فرهنگ لغت اینگلیسی به فارسی

عدم وجود فرهنگ انگلیسی به فارسی لغات و عبارات سنگ نوردی چیزی است که همیشه منو آزار داده . دیگه کم کم وقتش بود که یه کسی این کار رو شروع کنه . من سه مجموعه عبارات و کلمات رو دست گرفتم و الان تقریبا در روزهای پایانی کار روی مجموعه دوم هستم . من این مجموعه رو در اختیار کمیته کوهنوردی فدراسیون کوهنوردی و انجمن کوهنوردان ایران هم قرار دادم . امیدوارم که قدم کوچک من در پیشبرد کوهنوردی و استفاده از تجارب موجود در کتب ، مقالات ، گزارشها  و سایتهای  انگلیسی زبان مفید واقع بشه .

     

لغات این مجموعه برگرفته از دیکشنری سنگ نوردی سایت چاکستون میباشد . بعضا به علت عدم تطابق فرهنگی لغاتی از این مجموعه حذف شده و لغات پر کاربرد تر و عمومی تر ترجمه گردیده است . این مجموعه اول از چند مجموعه کلمات ترجمه شده توسط این جانب است . مجموعه دوم شامل لغات به کار رفته در دیواره نوردی است که بزودی انتشار خواهد یافت . (  استفاده از بخشی یا تمام این فرهنگ با ذکر منبع و نام مترجم بلا مانع است )

                                            فرهنگ لغت اینگلیسی به فارسی

 

اندرولاک

اندرو لاك
اندرو لاك كوه نورد 48 ساله استراليائي سر انجام موفق شد پس از 16 سال تلاش بر روي قلل 8000 متري نام خود را به عنوان هجدهمين فاتح تمامي 8000 متري ها به ثبت رساند.
اندرو 14 قله 8000 متري را 18 بار فتح كرد كه در اين ميان برخي را دوبار صعود نمود. وي صعودهاي خود را اغلب به صورت مستقل و بدون كمك شرپاي ارتفاع صورت مي داد، ضمن آنكه از اكسيژن كمكي هم استفاده نمي كرد.

اندرو صعودهاي 8000 متري خود را با كي دوآغاز نمود. او اين قله دشوار را در سال 1993 به همراه آناتولي بوكرايف قزاق صعود كرد و البته در همين صعود بود كه بدليل كمك به كوه نورد حادثه ديده سوئدي نام اندرو بر سر زبانها افتاد. البته اندرو پيش از اينهم سابقه كمك به همنوردانش در ارتفاعات را داشت. وي در سال 1991 در تلاش براي فتح اورست دوبار اقدام به امداد رساني به هم تيمي هاي خود نمود. كه در مورد اول سقوط بهمن و در مورد دوم بيماري هم طنابش او را از فتح قله بازداشت.

اورست سال 2000
لاك بجز همراهي با بوكرايف در صعود به قله كي دو با كوه نوردان بزرگ ديگري نيز هم سفر شده بود، نظير: گوران گورپ سوئدي در صعود به قله برودپيك در سال 94، داگ اسكات و ويتك كورتيكا در صعود از يال ماژنوي نانگاپاربات در سال 95 همچنين صعود سال 2007 به آناپورنا به همراه اينوكي اوكوچاي استراليائي و ايوان والروي اكوادور.
البته اندرو لاك براي رسيدن به عنوان هجدهمين فاتح قلل 8000 متري راه دشواري را طي نمود. وي از بهمنهاي زيادي گريخت، بارها از خطر سقوط در شكافهاي يخي جان به در برد، چندين بار دچار سرمازدگي شد و البته در مواردي بدون در اختيار داشتن لوازم كافي مجبور به بيتوته در ارتفاعات بلند شد.
اما شايد براي اندرو دشوارترين صعودها مربوط به شيشاپانگما بود جايي كه او در دو تلاش خود تنها به قله مركزي رسيده بود و در پائيز 2009 مجبور شد براي سومين بار به آنجا برود و البته اينبار با صعود به قله اصلي آمار 8000 متريهاي خود را به عدد 14 برساند.
اندرو هم اكنون به عنوان راهنماي طبيعت گردي و عضو تيم هاي اكتشافي قطب جنوب فعاليت مي كند.

با هم صعودهاي موفق او بر روي قلل 8000 متري را مرور مي كنيم:
1993 كي دو
1997 دائولاگيري
1997 برودپيك - صعود انفرادي
1998 نانگاپاربات
1999 گاشربروم يك
1999 گاشربروم دو - به صورت آلپي
2000 اورست
2002 ماناسلو
2002 لوتسه - صعود آزاد (در اين روز 6 تن از اعضاي تيم ايران به همراه سه كوه نورد كره اي و سه شرپا نيز قله لوتسه را صعود كردند)
2003 شيشاپانگماي مركزي - صعود آزاد
2004 اورست
2004 چوآيو
2005 چوآيو
2005 شيشاپانگماي مركزي
2006 كانچن چونگا
2007 آناپورنا
2008 ماكالو
2009 شيشاپانگما - صعود به قله اصلي

اندرو پس از بازگشت از شيشاپانگما به كمپ اصلي در پاسخ به اين پرسش كه چه احساسي از پايان صعودهايش به 8000 متريها دارد گفت:
امروز خيلي خوشحالم كه اين پروژه به پايان رسيده هر چند بسيار خسته ام!

در همين ارتباط بخوانيد
:
اندرو لاك

منابع:
http://www.andrew-lock.com
http://en.wikipedia.org
http://www.timesonline.co.uk
از: كوه قاف

ما همسایه خدا بودیم

شايد مرا ديگر نشناسي، شايد مرا به‌ ياد نياوري. اما من‌ تو را خوب‌ مي‌شناسم. ما همسايه‌ شما بوديم‌ و شما همسايه‌ ما و همه‌مان‌ همسايه‌ خدا.
يادم‌ مي‌آيد گاهي‌ وقت‌ها مي‌رفتي‌ و زير بال‌ فرشته‌ها قايم‌ مي‌شدي. و من‌ همه‌ آسمان‌ را دنبالت‌ مي‌گشتم؛ تو مي‌خنديدي‌ و من‌ پشت‌ خنده‌ها پيدايت‌ مي‌كردم.
خوب‌ يادم‌ هست‌ كه‌ آن‌ روزها عاشق‌ آفتاب‌ بودي. توي‌ دستت‌ هميشه‌ قاچي‌ از خورشيد بود. نور از لاي‌ انگشت‌هاي‌ نازكت‌ مي‌چكيد. راه‌ كه‌ مي‌رفتي‌ رد‌ي‌ از روشني‌ روي‌ كهكشان‌ مي‌ماند.يادت‌ مي‌آيد؟ گاهي‌ شيطنت‌ مي‌كرديم‌ و مي‌رفتيم‌ سراغ‌ شيطان. تو گلي‌ بهشتي‌ به‌ سمتش‌ پرت‌ مي‌كردي‌ و او كفرش‌ درمي‌آمد.

يادت‌ مي‌آيد؟ گاهي‌ شيطنت‌ مي‌كرديم‌ و مي‌رفتيم‌ سراغ‌ شيطان. تو گلي‌ بهشتي‌ به‌ سمتش‌ پرت‌ مي‌كردي‌ و او كفرش‌ درمي‌آمد. اما زورش‌ به‌ ما نمي‌رسيد. فقط‌ مي‌گفت: همين‌ كه‌ پايتان‌ به‌ زمين‌ برسد، مي‌دانم‌ چطور از راه‌ به‌ درتان‌ كنم.
تو شلوغ‌ بودي، آرام‌ و قرار نداشتي. آسمان‌ را روي‌ سرت‌ مي‌گذاشتي‌ و شب‌ تا صبح‌ از اين‌ ستاره‌ به‌ آن‌ ستاره‌ مي‌پريدي‌ و صبح‌ كه‌ مي‌شد در آغوش‌ نور به‌ خواب‌ مي‌رفتي.
اما هميشه‌ خواب‌ زمين‌ را مي‌ديدي. آرزويي‌ روياهاي‌ تو را قلقك‌ مي‌داد. دلت‌ مي‌خواست‌ به‌ دنيا بيايي. و هميشه‌ اين‌ را به‌ خدا مي‌گفتي. و آن‌ قدر گفتي‌ و گفتي‌ تا خدا به‌ دنيايت‌ آورد. من‌ هم‌ همين‌ كار را كردم، بچه‌هاي‌ ديگر هم، ما به‌ دنيا آمديم‌ و همه‌ چيز تمام‌ شد.
تو اسم‌ مرا از ياد بردي‌ و من‌ اسم‌ تو را، ما ديگر نه‌ همسايه‌ هم‌ بوديم‌ و نه‌ همسايه‌ خدا. ما گم‌ شديم‌ و خدا را گم‌ كرديم...
دوست‌ من، همبازي‌ بهشتي‌ام! نمي‌داني‌ چقدر دلم‌ برايت‌ تنگ‌ شده. هنوز آخرين‌ جمله‌ خدا توي‌ گوشم‌ زنگ‌ مي‌زند: «از قلب‌ كوچك‌ تو تا من‌ يك‌ راه‌ مستقيم‌ است، اگر گم‌ شدي‌ از اين‌ راه‌ بيا».
بلند شو. از دلت‌ شروع‌ كن. شايد دوباره‌ همديگر را پيدا كنيم.
‌عرفان‌ نظرآهاري‌

گذارش صعود به دماوند

برنامه از اینجا شروع شد که با دوستم رضا حسینی قرار شد آماده بشیم برای چهار جبهه دماوند اول ماه رمضان خودم رو رسوندم بیرجند تا بتونم خودم رو آماده کنم برای صعود شب ها هر شب بعد از افطار حدود ساعت 11 تا ساعت های 1 به صورت سرعتی می رفتیم کوه و برمی گشتیم گه گاهی دوستان رو هم همراهمون می بردیم ولی شب بعد دوستان از همراهی ما پشیمون می شدن حالا شاید به خاطر فشاری که می آوردیم بود بگذریم

بعد از برنامه ریزی و تاریخ شروع برنامه لوازم خودمون رو جمع و جور کردیم و روز سه شنبه قرار شد عازم بشیم که مادرم عازم بیمارستان شد و برنامه ما یک روز به عقب افتاد وقتی از حال مادرم مطمئن تر شدم قرار شد ظهر چهار شنبه مصادف با 18 رمضان سوار اتوبوس تهران شدیم و عازم به صفری پر از تجربه شدیم

صبح 5 شنبه رسیدیم تهران تا آماده شدیم رفتیم ترمیتال شرق تا دوست خوبم آرش (وبلاگ تازه کار ) اومد شد ساعت 12.30 سوار اتوبوس شدیم وبا ماشین آمل رفتیم بین تونل هفت و هشت کنار دو راهی پیاده شدیم و هنوز نفسی تازه می کردیم که یک پاترول سیاه رنگ اومد و سوار ماشین شدیم توی ماشین سر صحبت باز شد و با حرفایی که زده شد قرار شد ما رو تا پای مسیر شمال شرقی برساند وقتی پیاده شدیم از ما 27 هزار تومان گرفت و ساعت 5.30 بود که عازم بالا شدیم سعی کردیم به سرعت خودمون بیافزاییم تا قبل از شب پناهگاه رو پیدا کنیم چون هر سه ما دفعه اولی بود شمال شرقی رو می رفتیم بالا چون کوله ها خیلی سنگین بود کمی اذیت شدیم و من برای پیدا کردن پناهگاه از بچه ها فاصله گرفتم و به سرعت خودم افزودم تا تاریکی کامل راه رفتم و وقتی دیدم پناهگاه رو پیدا نمی کنم منتظر رضا و آرش شدم حدود یک ساعت و نیم طول کشید تونستند خودشون رو به من برسونند وقتی گفتم پناهگاه رو پیدا نکردیم

قرار شد شب رو همون جا چادر بزنیم یک جا رودرست کردیم و چادر زدیم و شب رو در اون ارتفاع گذروندیم شب خوب و به یاد ماندنی و پر از خاطره و تجربه بود توی دماوند  صبح ساعت 7.30چادر رو جمع کردیم قرار شد بریک کمپ بعد صبحانه خوریم و عازم قله بشیم هنوز چند قدمی بالا نرفته بودیم که دیدم چند کوهنورد دارند میاییند پایین از کوهنوردان تهران بودن محل دقیق کمپ رو گفتن و رفتند پایین ما هم بعد از یک ساعت رسیدیم پناهگاه داشتیم استراحت می کردیم که یاد حرف تیمی که می رفت پایین افتادم که گفتن بالا خیلی هوا خرابه با دوستان مشورت کردیم و قرار شد همون روز که روز جمعه بود رو استراحت کنیم نهار ماکارانی درست کردیم 

 یک استراحت خوب و یک مشت عکس یادگاری و برای هم هوایی تا بالا تر هم رفتیم و شب یک سوپ پر از ملات (به قول ما بیرجندی ها ) و شب رو تا صبح استراحت کردیم  ساعت 7 بیدار شدم رفتم تا بیرون دیدم هوا خوبه و می تونیم بریم بالا تا صبحانه خوردیم و وسایل رو جمع کردیم شد ساعت 9.45 به سمت بالا حرکت کردیم و من جلو می رفتم و دوستان پشت سرم چون سرقدمم کمی تند تر بود می رفتم بالا و منتظر دوستان می شدم چون کمی هم برف کوبی داشتیم سنگین نبود ولی با اون کوله های سنگین چهار جبهه کمی سخت بود من 6 تا آب 1.5 لیتری همراه داشتم رضا 3.5 تا آب 1.5 و آرش 2.5 لیتر آب غیر از چادر و خوراک 5 روز پیش بینی شده در هر صورت رفتیم تا به اولین یخچال رسیدیم آرش کوله اش رو در آورد و آمد

با کلنگ همراه خودش یخ های سفت رو می شکست و کمی گذشت دیدم زیاد پیش نرفتیم و کوله آرش پایین کی میخواد بیاره فرستادمش کوله رو بیاره و شکستن یخ ها رو بسپره به خودم که از اول جلو هستم به هر شکلی بود یخچال اول رو پشت سر گذاشتیم و آرش به خاطر کمی تنقلات مصرف کنه از من و رضا عقب موند وقتی به جایی رسیدیم که کمتر باد داشت منتظر شدیم تا خودش رو به ما برسونه بعد از کمی استراحت حرکت کردیم وسه یخچال دیگر رو با هر شکلی بود پشت سر گذاشتیم تا به بام برفی رسیدیم جایی پر از شن که یک قدم بالا می ری دو قدم میای پایین رفتم جلو و جای پا درست کردم که کمتر بچه ها لیز بخورن و کمتر برن پایین و اذیت نشن اولین جایی بود که عرق می کردم توی دماوند توی اون برنامه با اون که فشار زیادی توی مسیر پایین می دادم ولی جایی بود که داشت واقعا اذیتم می کرد

به هر شکلی بود بام برفی رو رد کردیم و کمی بعد یخچال آخر مسیر و بعد قله حقیقتش من دفعه قبل شمالی رو رفته بودم این قدر یخچال توی مسیر ندیده بودم چون می دونید که مسیر شمالی و شمال شرقی بعد از اولین یخچال به هم متصل می شوند بعد از اون آرش از ما خداحافظی کرد و عازم پایین شد و ما شروع به زدن چادر کردیم و وقت نداشتیم چون ساعت 5.30 بود چادر رو برپا کردیم و هنوز تازه رفتیم توی چادر مثلا طوفان که میله اول بر اثر شدت باد شکست و چادر رو پاره کرد چون من کیسه خواب خوبی نداشتم به سرعت چادر رو جمع کردیم و عازم جبهه جنوبی شدیم چون شب شده بود برای اینکه مسیر رو بار ها رفته بودم اشتباه نکنم از کنار میله ها اومدیم پایین و انداختم توی شن اسکس یخ زده فقط چون شب بود اینکار رو کردم

تا مسیر رو اشتباه نرم پایین به هر شکلی بود با خوردن زمین اون هم خیلی زیاد رسیدیم پناهگاه یک تیم از تهران و همدان 3نفر می شدن دوست بودن توی پناهگاه بودن و چون تازه رسیده بودن شروع به تعریف کردیم و شام و با هم خوردیم اونا تا اون ارتفاع اومده بودن بالا گفتن فردا میریم پایین و ما چون عازم بالا بودیم گفتیم استراحت می کنیم موبایلم رو روشن کردم تا خبری از خانواده بگیرم که گفتن مامانم رو عازم مشهد کردم چون حالش زیاد خوب نبوده من هم با رضا حسینی دوست خوبم مشورت کردم و موضوع رو گفتم اول فکر کرد دارم شوخی می کنم

ولی بعد فهمیدخیلی جدی هم هستم قرار شد صبح بریم پایین و بریم تهران تا من برم مشهد ساعت 9 صبح بیدار شدیم و به سرعت وسایل رو جمع کردیم و عازم پایین شدیم با دوستانمون وقتی رسیدیم گفتن ما ماشین داریم تا تهران شما رو می رسونیم وقتی رسیدیم تهران شده بود ساعت 5 بعد از ظهر سوار مترو شدیم رفتیم ترمینال جنوب و من عازم مشهد شدم برای دیدن مادرم و دوستم رضا حسینی تهران موند تا روزبعد بره بازار خرید کنه صبح ساعت 7 رسیدم مشهد و کوله رو گذاشتم خونه خودم چون مشهد دانشجو هستم و خونه کرایه کردم و رفتم بیمارستان دیدن مادرم

 

پی نوشت : متاسفانه با اون که با آمادگی کامل عازم دماوند شده بودم و آرزوی 4 جبهه دماوند رو داشتم موفق به اجرای برنامه نشدم

پی نوشت : از دوست خوبم آرش تشکر فراروان می کنم برای همراهی توی این برنامه و چیزای زیادی که یادمون داد و از اینکه ما رو تحمل کرد

پی نوشت : وسایل من و آقا رضا جدا هر نفره ما عبارت بود از کیسه خواب - بیواک - چادر دو نفره - 6 تا ظرف 1.5 آب - نان ۶ عدد- 4 کنسرو مرغ - 2 کنسرو ماهی-3 کنسرو آناناس - 5 سوپ- کت پر - پلار- شلوار بادگیر- شلوار اضافه - پیکنیک با دو کپسول - 4 نوشابه کوچیک سوناب و مقدار ترشی جات از قبیل آلو ترش و ترشک و لیمو و ......طبق برنامه غذایی دوست عزیزم مهدی گروسی از همدان

پی نوشت مهم : امیدوارم بتونم یک روز این برنامه رو اجرا کنم به امید اون روز همه شما رو به خدا می سپارم راستی آدرس سایتی بدید بتونم عکس هام رو بگذارم سایت tinypic فیلتر شده چی کار کنم

 

       در آخر از مسئول باشگاه پیوند سبز تشکر می کنم

مرتضی صالحی فرد

 

 

گزارش عمليات جستجو و انتقال متوفيان حادثه دماوند

روزشمار جستجو و انتقال پيكر سه تن از كوهنوردان هرمزگاني
از دست رفته در حادثه صعود به قله دماوند


گزارش كامل 4 روز عمليات جستجو و انتقال پيكر سه تن از كوهنوردان هرمزگاني (فرخنده معماري – ساجده كشميري – عبدالحميد ترابي) كه در حادثه صعود به قله دماوند جان خود را از دست دادند به شرح ذيل مي خوانيد:


پنج شنبه 7 خرداد 88
ساعت 8:00 صبح در قرارگاه پلور 46 نفر از كوهنوردان گروه هاي مختلف آمادگي خود را جهت جستجو اعلام نمودند‌، همگي در محوطه باز قرارگاه جمع شده و سرپرست عملیات جستجو آقاي كيومرث بابازاده پس از توجيه افراد آقاي هادي آبادي خواه را به عنوان سرپرست فني اعلام نمودند. ساعت 8:30 صبح تيم توسط خودروهايي كه از قبل هماهنگ شده بود به سمت مسير غربي دماوند و پناهگاه سيمرغ حركت كردند.
ساعت 9:40 مسير از قسمتي كه به سمت پاركينگ مي رفت ديگر قابل عبور نبود و تمامي افراد تيم از مسير فرعي به سمت پناهگاه رفتند. در نهايت ساعت 15:00 تيم به پناهگاه رسيد، ‌طي صحبتي كه آقاي آبادي خواه با تيم داشتند قرار بر اين شد پس از ناهار و استراحت جلسه اي در ساعت 17:00 عصر برگزار شود. در اين جلسه تصميم بر آن شد افراد روز جمعه 8 خرداد در قالب چهار تيم عمليات جستجو را آغاز كنند،‌ به ترتيبي كه ابتدا تيمي پيشتاز در قالب 4 نفر به همراه آقاي مهدي معماري (سرپرست تيم حادثه ديده هرمزگان) حركت كرده و سپس 3 تيم 10 نفره در ادامه براي جستجو اعزام شوند،‌ اما با پيام بيسيم آقاي بابازاده كه فردا هواي مناسبي براي جستجو نيست برنامه به هم خورد.
با اين حال كارها تقسيم شد،‌ در هر تيم 10 نفره افرادي كه تجربه جستجو و حمل مصدوم و يا جسد را در ارتفاع داشتند قرار گرفتند و در آخر قرار بر اين شد ساعت 4:45 صبح بيدار باش و در صورت داشتن هواي مناسب ساعت 5:30 حركت آغاز شود.

جمعه 8 خرداد 88
متاسفانه باز هم هواي مناسب جستجو مهيا نبود،‌ طي ارتباطي كه سرپرست برقرار داشتند خبر رسيد هواشناسي شرايط جوي شنبه تا ظهر يكشنبه را مناسب پيش بيني نموده است. ساعت 9 سرپرست فني تيم جلسه اي را ترتيب و اوضاع را شرح دادن،‌ از افرادي كه در دو روز آينده امكان ماندن در منطقه جهت عمليات جستجو را دارند اعلام آمادگي خواستند، نهايتا 9 نفر كوهنورد تهراني و 5 نفر از كوهنوردان بندر عباسي جهت ادامه عمليات در پناهگاه باقي مانده و ديگر كوهنوردان كه از باشگاه ها و گروه هاي كوهنوردي تهران و هلال احمر آمل بودند به سمت قرارگاه پلور بازگشتند.
آقاي آبادي خواه سرپرست فني تيم امير گودرزي را به عنوان سرپرست فني و علي عزيزي اصل را كمك سرپرست تيم اعلام نمودند و با ديگر كوهنوردان همراه شدند. در ادامه روز آقاي بابازاده سرپرست تيم صحبت هايي را در ساعت 11:00 و 18:00 بيان نمودند و بر اساس آن تصميم بر حركت تيم 8 نفره تهراني به همراه آقاي مهدي معماري به سمت قله و آغاز عمليات جستجو شد،‌ همچنين ديگر افراد لوازم و وسايل فني و بسكت پيكر متوفيان را آماده نمايند.

شنبه 9 خرداد 88
ساعت 5:30 صبح تيم 9 نفره همراه با تجهيزات كامل و هماهنگي با آقاي بابازاده براي جستجو از مسير گرده غربي به محدوده اختفاي اجساد حركت نمودند،‌ در انتهاي گرده تراورسي به سمت يال داغ صورت گرفت كه تيم با تجهيزات فني از قبيل كرامپون،‌ كلنگ،‌ صندلي سنگ و ... اين كار را انجام دادند. پس از آن باز هم به سمت قله طي مسير شده و همزمان تيم با دوربين چشمي نيز به جستجو مي پرداخت.
ساعت 11:40 تيم در ارتفاع 5300 متري پيكر خانم ساجده كشميري را حدود 100 متر پائين تر از خود به سمت يال داغ يافتند و در همان زمان غار برفي كه با كلنگ نشانه گذاري شده بود در ارتفاع 5410 متري رويت شد. تيم ابتدا به سمت غار برفي حركت نمود، بدن خانم معماري و آقاي ترابي را پس از خارج كردن از غار برفي به وسيله كارگاه به سمت پائين فرود داده شد،‌ روند فرود تا زماني كه پيكر اين 2 تن به موازت پيكر خانم كشميري رسيد ادامه يافت و در آنجا 5 نفر از اعضاي تيم به سمت يال داغ تراورس كرده و بدن خانم كشميري را بسكت و به سمت بدن های ديگر انتقال دادند.
پس از آن سرپرست از اعضاي تيم ميزان آمادگي شان را براي ادامه و انتقال متوفيان به پائين پرسيد كه با اعلام آمادگي افراد كار ادامه يافته و اجساد به وسيله كارگاه و با حمايت 2 نفر از پائين انتقال داده شد. در نهايت ساعت 22:30 تيم به همراه پيكر 3 كوهنورد فوت شده به پناهگاه سيمرغ رسيدند.

يكشنبه 10 خرداد 88
ساعت 9:00 صبح پس از آماده نمودن اجساد براي انتقال اعضاي تيم از مسير برفچال شرقي زير پناهگاه به سمت پايين حركت كرده و در حدود يك ساعت مانده به جاده آقاي امير محمد پور مدير قرارگاه پلور كه با بيسيم با تيم در ارتباط بودند،‌هماهنگي لازم براي حمل  پيكر متوفيان توسط قاطر تا محل ماشين ها را انجام دادند. ساعت 12:00 ظهر قاطر اجساد را حمل كرده و نهاينا ساعت 16:30 كليه افراد با وسايل نقليه به قرارگاه پلور انتقال داده شدند و همچنين اجساد نيز تحويل مراجع قانوني گرديد.
تيم 8 نفري كه در اين عمليات شركت داشتند عبارتند از:
-  سهراب مالمير          هيئت كوهنوردي اسلامشهر
-  مصطفي گلستاني   گروه كوهنوردي همت شميران
-  امير گودرزي             گروه كوهنوردي همت شميران
-  ابوذر جبرائيلي          باشگاه كوهنوردي و اسكي دماوند
-  علي عزيزي اصل     باشگاه كوهنوردي و اسكي دماوند
-  جعفر ناصري            باشگاه كوهنوردي و اسكي دماوند
-  كوروش نگهبان          باشگاه كوهنوردي و اسكي دماوند
-  احسان گروس پور     خانه كوهنوردان تهران
-  مصطفي راستاد      كوهنورد آزاد
در اينجا جا دارد از هماهنگي هاي فدراسيون كوهنوردي و صعودهاي ورزشي،‌ قرارگاه پلور و مديريت قرارگاه آقاي امير محمدپور،‌ باشگاه ها و گروه هاي كوهنوردي شركت كننده در اين جستجو شامل هيئت كوهنوردي اسلامشهر،‌ باشگاه كوهنوردي آرش و دماوند،‌ گروه كوهنوردي همت شميران و تهران و خانه كوهنوردان تهران و تمامي كساني كه هيئت كوهنوردي و صعودهاي ورزشي را در عمليات جستجو و انتقال اجساد اين كوهنوردان درگذشته ياري دادند كمال تشكر خود را اعلام نمائيم.
روحشان شاد
به اميد صعود هاي بي خطر و موفق براي تمامي كوهنوردان ايران زمين

گزارش و تصاوير از:
جعفر ناصري

شرمنده انگار همه مثل من باید فقط بگن می نویسن ولی افسوس

من عذر می خواهم

تا بعد

سومین دوره مسابقات یخ نوردی

سومین دوره مسابقات یخ‌نوردی آزاد جام فجر در قسمت آقایان از روز 30 بهمن لغایت 2 اسفند در استان همدان، شهرستان همدان به شرح زیر برگزار می‌گردد:- زمان ثبت‌نام: چهارشنبه 29 بهمن 87 ساعت 16:00 
- زمان مسابقات: 
  مرحله مقدماتی تا نیمه نهایی: پنج شنبه 1 اسفند ساعت 7:00
  مرحله فینال: جمعه 2 اسفند ساعت 7:00
- برنامه روز پایانی: فینال مسابقات یخ‌نوردی آقایان، اهدای جوایز نفرات برتر (سه نفر برتر هر رده )، اختتامیه و خروج آقایان
  * پذیرش و اسکان ورزشکاران خارج از زمان اعلام شده امکان‌پذیر نمی‌باشد.
- مهلت ثبت‌نام (ارسال معرفی‌نامه): 27 بهمن ماه 
  *ورزشکاران موظفند پس از اتمام مسابقات هر رشته، اردو را ترک نمایند.
  *مسابقات طبق قوانین جاری فدراسیون کوه‌نوردی و صعودهای ورزشی برگزار می‌شود

محمد اوراز

يادگاري از گاشربروم I
با خبر شديم دوست و همنورد خوبمان آقاي محمد حسن نجاريان فاتح 5 قله 8 هزار متري اقدام به عمل جراحي بر روي پاي خود نموده.

نجاريان تنها بازمانده تيم حمله صعود به قله گاشربروم I در سال 1382 مي باشد.


در آن صعود محمد اوراز كوه نورد شايسته كشورمان بر اثر سقوط بهمن دچار حادثه شد و چند روز بعد در شهر اسلام آباد پاكستان درگذشت.
داود خادم كه در آن صعود هم طناب آقاي نجاريان بود، سال بعد در تلاش براي صعود به قله كي دو هنگام بازگشت به كمپ سوم بدليل طوفان منطقه مفقود شد.
مقبل هنرپژوه هم طناب مرحوم اوراز در گاشربروم I نيز سال گذشته هنگام سنگ نوردي در شهر محل زادگاهش، بوكان متاسفانه دچار سقوط گرديد و كشته شد.
در اين ميان آقاي نجاريان به عنوان سرپرست تيم امداد سال 82 به عنوان يادگار آن صعود در جمع كوه نوردان به شمار مي آيد.
براي ايشان آرزوي سلامتي داريم و اميدواريم هر چه سريعتر دوران نقاهت را طي نموده به جمع كوه نوردان باز گردد.

منبع تامین خبر:کوه قاف    رضا زارعی

ابر ها

شناخت نوع ابرهای تشکیل شده در آسمان فواید زیادی برای طبیعت گردان و کوهنوردها دارد که مهمترین آن قدرت پیش بینی شرایط جوی و تصمیم گیری صحیح تر است. هر چند در ارتفاعات بلند سرعت شکل گیری و دگرگونی ابرها شاید انقدر سریع باشد که عملا فرصت چنین کاری را نداشته باشیم اما با داشتن این دانش می توانیم در برخی برنامه های کوهنوردی و سایر برنامه های طبعت گردی مثل جنگل نوردی ، دره نوردی و کویر نوردی هم بهتر تصمیم بگیریم و هم از دیدن ابرها و دانستن نام و عملکرد آنها لذت بیشتری از این زیبایی بالای سرمان ببریم. متن زیر حاصل تحقیق و ترجمه چند روزه در سایتهای معتبر هواشناسی و دانشنامه های مرجع است که جمع آوری و ترجمه کردم .امیدوارم لذت ببرید.


طبقه بندی عمومی ابرها بر اساس شکل :
چهار دسته بندی پایه برای ابرهای تشکیل شده در جو زمین وجود دارد که بدین شرح است:
 
 Cirro-form(سیروس) :

سیرو در لاتین به معنای پیچ و تاب زلف است. این دسته ابرها در ارتفاع بالای جو زمین بالای 6 هزار متر تشکیل می شوند و عموما از کریستالهای بسیار ریز یخ به وجود می آیند. ظاهری عموما باریک و سفید دارند ولی به هنگامی که خورشید در افق ارتفاع کمی دارد می توانند دسته های رنگارنگ در آسمان تشکیل دهند. سیروس ها عموما در هوای صاف ظاهر می شوند و با شکل خود جهت حرکت جریانهای هوای بالایی جو را نشان می دهند.


 
Nimbo-form  (نیمبو) :

 نیمبو در لاتین به معنای باران است. این دسته ابرها عموما در ارتفاع مابین 2100 تا 4600 متر تشکیل می شوندو باعث بارش بارانهای یکنواخت و مداوم می شوند. چنانچه ابر ضخیم باشد به هنگام بارش قسمتهای پایینی ابر به سمت زمین می آیند.


 
Cumulo-form (کومولو) :

 کومولو در لاتین به معنای توده و کپه است. این ابرها شبیه گلوله های پف کرده پنبه ای هستند و شکل آنها بیانگر حرکت عمودی جریانهای گرم به سمت بالای جو زمین است .  مقدار تراکم و رطوبت  ابر با پایین ابر که به شکل تخت است ارتباط دارد به این نحو که هرچه این ویژگیها بیشتر باشد ابر بلند قد تر است و پایین تخت ابر در قسمت پایین  قرار می گیرد .گاهی قله این ابرها می تواند به بالای 18 هزار متری جو نیز برسد.


 
Starto-form (استراتو) :

 استراتو در لاتین به معنای لایه ، پتو و روکش است.  این ابرها می توانند مانند یک روکش کل آسمان را بپوشانند و آسمان را اغلب گرفته و خاکستری می کنند. پایین ان ابرها معمولا کمتر از 500 متر با زمین فاصله دارند و  در تپه ها و کوهها ممکن است به آنها مه بگویند در صورتی که ابر هستند.

 

بر اساس این چهار شکل کلی ، ابرها به 10 گروه اصلی مختلف بر اساس شکل و ارتفاعی که تشکیل می شوند طبقه بندی شده اند. هرچند هر کدام از این گروهها خود دارای زیر گروههای مختلفی است که گاه به بیش از 10 زیر گروه هم میرسد اما در اینجا فقط به ذکر همین دسته های عمومی که برای شناسایی ابرها کفایت می کنند می پردازم و از بیان اسامی و توضیحات تخصصی هواشناسی پرهیز می کنم. فقط در مورد ابر خطرناک و متفاوت Cumulonimbus (کومولو نیمباس) چون اشکال زیرگروه آن تفاوتهای زیادی دارند آنها را نیز معرفی می کنم.


1. Cirrus (سیروس) : بالای 6 هزار متری و از کریستالهای ریز یخ تشکیل می شود. شکل ظاهری آنها باریک و کشیده و کم پشت است  شبیه رشته های نخی یا رشته های پر یا رشته های موی مجعد و سفید رنگ. اگر این نوع ابر به صورت تک تک و پراکنده در آسمان باشد به معنای هوای صاف و پایدار است اما  دسته های انبوه این نوع ابر علامت نزدیک شدن باران است.



2. Cirrostratus (سیرو استراتوس): این ابرها به شکل رشته های باریک سطح آسمان را می پوشانند و از کریستالهای یخ تشکیل شده اند. گاهی اوقات  در اطراف ماه یا خورشید هاله نورانی به وجود می آورند . اغلب اوقات به خصوص زمانی که در آسمان هاله نورانی تشکیل می دهند علامت بارندگی  در 8 تا 24 ساعت آینده هستند.



3. Cirrocumulus (سیرو کومولوس): سیروکومولس ها به صورت پولکهای سفید تکه تکه بدون سایه های خکستری ، در ارتفاعات بالای جو همراه با قطرات ریز آب و کریستالهای یخ تشکیل می شوند. این ابرها معمولا خیلی پایدار نیستند و ممکن است به شکل Cirrostratus(سیرو استراتوس) تغیر شکل دهند. تکه های این نوع ابر از آجا که با زمین خیلی فاصله دارند به صورت تکه های کوچک کوچک دیده می شود بر خلاف  ابر مشابه شان به نام Altocumulus (التو کومولوس) که در لایه های میانی جو و پایین تر تشکیل شده و تکه های درشت تری داشته و تشکیل سایه نیز می دهند و از طرفی  سیرو کومولس ها معمولا با سایر ابرهای سیروس در آسمان ظاهر می شود.


   
 
4. Altocumulus (التو کومولوس): این نوع ابر به شکل گلوله های سفید یا خاکستری در یک صفحه یا دسته های تکه تکه در لایه های میانی جو تشکیل می شوند و ظاهری پشمی و خشن دارند. این ابرها  تیره تر و بزرگتر از Cirrocumulus (سیرو کومولوس) و کوچکتر از Stratocumulus (استراتو کومولوس) هستند. ظهور این نوع ابر در یک صبح گرم و مرطوب تابستان نشانه وقوع توفان همراه با آذرخش در ادامه روز است. همچنین اگر این ابر به قسمتهای بالاتر برود ممکن است باعث بارندگی شود. یک نکته جالب در مورد این ابر نوع تکه ای و لنزی شکل آن است که اغلب توسط مردم به اشتباه بشقاب پرنده گزارش می شود.


   
  
5. Altostratus (التو استراتوس): به شکل لایه خاکستری یکنواخت در لایه های میانی جو تشکیل می شود و تابش نور خورشید را محدود می کند اما اغلب خورشید در آسمان قابل رویت است. به لحاظ رنگ روشن تر از Nimbostratus (نیمبو استراتوس) و تاریک تر از Cirrostratus (سیرو استراتوس) هستند. اگر این ابرها ضخیم باشند احتمال بارندگی وجود دارد.


   
  
6. Stratocumulus (استراتو کومولوس): به شکل گلوله های تیره رنگ و گروهی در پایین جو تشکیل می شوند. این ابرها باعث بارندگی های سبک به صورت باران یا برف می شوند اما این نوع ابر غالب اوقات در ابتدا یا انتهای هوایی ناپایدار قرار می گیرد و از اینرو می تواند علامت نزدیک شدن توفان باشد و چنانچه بعد از یک توفان این ابرها ظاهر و شروع به ناپدید شدن کرد به معنای شروع هوایی پایدار و صاف است. به لحاظ ظاهری این نوع ابر با نوع Altocumulus  (التو کومولوس) بسیار شبیه است و اغلب در تشخیص این دو اشتباه پیش می آید. یک راه ساده این است که دستمان را به سمت یک تکه ابر منفرد در آسمان بگیریم. چنانچه این تکه ابر اندازه شصت شما باشد ابر از نوع Altocumulus و اگر به انداز کل دست شما یا بزرگتر بود از نوع Stratocumulus است.


   

7. Stratus (استراتوس): به صورت لایه ای خاکستری یکنواخت در پایین جو تشکیل می شود و  معمولا باعث کدر یا محو کردن خورشید می شوند و بسیاری اوقات به دلیل اینکه از کریستالهای یخ تشکیل شده اند باعث تشکیل هاله نورانی اطراف ماه یا خورشید می شوند. این نوع ابر باعث بارندگی های نرم و لطیف باران یا برف شده و از بالا رفتن مه روی زمین یا پایین آمدن ابرهای قسمتهای بالایی به وجود می آید که خود می تواند باعث تشکیل مه نیز بشود.


   
  
8. Cumulus (کومولوس): ابرهای تکه تکه گلوله ای شکل که در قسمتهای میانی و پایینی جو تشکیل می شوند. پایین آنها تخت است و بالای آنها شبیه گل کلم یا پنبه است . این ابرها به شکل عمودی رشد می کنند و بالا می روند. ممکن است تنها یا به شکل گروهی تشکیل شوند. این ابر ممکن است باعث بارش باران شود  که البته همیشه اینطور نیست. اما این ابر ممکن است  در صورت نفوذ پارامترهای جوی دما ، رطوبت و ناپایداری مقدمه تشکیل ابر خطرناک Cumulonimbus (کومولو نیمباس) شود.


   
  
9. Cumulonimbus (کومولو نیمبوس): ابرهایی هستند به شکل پف کرده و اغلب تیره رنگ که باعث بروز بارش و توفان شده و در قسمتهای میانی و بالای جو تشکیل می شوند. اشکال مختلفی این نوع ابر دارد:

  • شکل رایج این نوع ابر به شکل سندان آهنگری است یعنی در بالای ابر مسطح و تخت و کشیده می شود :

  • به شکل قلمبه قلمبه که لبه های تیز آن نیز گرد شده و تا حدی شبیه Cumulus (کومولوس) شده اما پایین آن تیره رنگ و تاریک است:

  

  • به شکل کیسه های آویزان شده در زیر ابر :

 

  • همراه با گردباد (تورنادو) در پایین ابر :

  • و چندین شکل دیگر که همگی ظاهری مخوف و بزرگ دارند و رنگهای تیره در پایین دارند:


10. Nimbostratus (نیمبو استراتوس): این نوع ابر در پایین جو به صورت لایه ای تاریک و خاکستری تشکیل می شود و یک ابر باران زا می باشد. به خاطر چگالی بالای این ابر اکثر تابش آفتاب را میگیرد و آسمان را تاریک می کند . این ابر نشانه بارندگی معتدل تا بارندگی سنگین  می باشد. ممکن است زمانی که Cumulonimbus به صورت وسیع و در ارتفاع پایین آسمان را بپوشاند آنرا با Nimbostratus اشتباه کنید که وجه مشخصه  Nimbostratus رنگ روشن تر و بارندگی یکنواخت است.

نحوه قرار گیری ابرها در جو:

---------------------------------------------------------

برداشت از :  وبلاگ چال ( توحید نوروزی )

--------------------------------------------------------------------------------

 

گزارش صعود به قله علم کوه

گزارش صعود به قله علم کوه

مرتضی صالحی فرد

روز 12 خرداد از بیرجند راه افتادم و متاسفانه خورده بود به تعطیلات و رحلت امام و شهادت حضرت فاطمه (س) رفتم سر جاده و با اولین ماشینی که تونستم راه افتادم و متاسفانه چون جا نبود در وسط اتوبوس خوابیدم با هر بدبختی بود خودم رو به مشهد رسوندم و چون دیدم ماشین تهران نیست سوار بر ماشین های ساری شدم و رفتم ساری ساعت 7 شب بود و چون تعطیلات شروع شده بود هیچ راهی نداشتم جز اینکه سوار بر ماشین های شخصی با کرایه های بالا کنم خودم رو با 3 هزار تومان رسوندم بابل شده بود ساعت 9.30 و سعی کردم کرایه رو تا جایی که جا داره کم کنم تا آخر به بی پولی بر نخورم سوار پیکانی شدم و ساعت 11.30 بود که رسیدم چالوس فلکه چالوس پیاده شدم و دیدم کرایه تا دوراهی مرزن آباد 10 هزار تومانه دیدم باز تا خود کلاردشت چقدر بشه و باز تا قرار گاه اون موقع شب صلاح ندیدم برم رفتم کنار دریا چادر زدم و شبه سختی رو سپری کردم چرا شب سخت چون ساعت 2 شب بزن و بکوب شروع شد انگار نه انگار مردم کنار ساحل خواب هستن بگذریم صبح سوار اولین ماشین شدم و خودم رو با 2 هزار تومان رسوندم دوراهی مرزن آباد باز خدا رو شکر اگر اون موقع شب می رفتم اصلا خوب نبود سوار یک تاکسی پیکان شدم و گفت تا قرار گاه ازم 3 تومان می گیره گفتم باز خوبه از کرایه دیشبی سوار شدم و ساعت 10 رسیدم قرارگاه

علم کوه

وای چقدر شلوغ نه اتاق خالی و نه چیز دیگری گفتم با اولین تیم عازم بالا بشم و اونجا احمد پیری  رو دیدم که یکی از کوهنوردان خوب هستن و همراه ایشون و تیم هلال احمر قوچان ساعت 1 عازم علم چال بود و من هم با اونا همراه شدم و رفتم پای مسیر ساعت 1.30 بود که حرکت رو به سمت بالا شروع کردم و حدود ساعت 4بود که اولین بارون ما رو مجبور کرد به پوشیدن بارونی اونم چه بارونی وای چشمتون روز بد نبینه هر کی که بارونی خوبی نداشت خیس خیس شده بود و من متاسفانه مجبور شدم بارونی خودم رو به یکی بدهم و تا رسیدیم جانپناه دیگه نگو که هیچی ازم خشک نمونده بود ساعت 5.45 رسیدیم جانپناه و تا ساعت 10 شب که همه بیدار بودن من هم بیدار بودم غذا خوردیم و تعریف کردم و مشخص شد

علم چال

 چه کسایی فردا از تیم قوچان برن بالا ولی منبه خاطر بارون روز قبل که باعث شده بود احمد پیری  به شدت سرما بخورند و مریض بشن در پناهگاه شدم چون احمد  حالش خوب نبود و چون من می شناختمش مجبور شدم روز اول رو در پناهگاه بمونم به امید اینکه حالش بهتر بشه و بریم با هم بالا ولی متاسفانه هر چه گذشت بد تر و بد تر شد روز سختی رو سپری کردیم ولی چه آفتابی روز دوم دیدم حالش بهتره و چون نمی تونه بیاد بالا من همراه تیم نقده رفتم بالا و چون بچه های قوچان برگشتند دیگه تیم همراهی که می تونستم بکنم بچه های خوب نقده بودن واقعا از ترکا این همه بد میگن ولی واقعا آدمای خوبی بودن من خیلی دوست ترک دارم ولی واقعا همشون آدمای خیلی خیلی خوب و با معرفتی هستن بگذریم تا زیر قله تخت سلیمان همه تیم ها می رفتن و بعضی ها قله تخت سلیمان و بعضی ها برمی گشتند ولی چون من به قصد قله علم آماده بودم دوست داشتم حتما برم علم از یک شیبی که همه وحشت کرده بودن کشیدم بالا این رو بعدا شنیدم که کسایی که پایین بودن برام دعا می کردن و کسایی که بالا بودن می خواستند بیان کمکم واقعا وحشت داشت منی که از هیچ چیز نمی ترسم یک لحظه توی دلم خالی شد مسیر یخ زده بدون هیچ وسیله ای نه کرامپون نه یخ شکن و نه حتی باتوم یا کلنگ خودم تعجب کردم چطور شد که وارد اون مسیر یخ زده با اون شیب کردم که پام رو روی هر سنگی می گذاشتم می غلتید و بیشتر و بیشتر به وحشتم می افزود دوست دارم ریسک رو ولی کیه از نفس کشیدن و زنده موندن بدش بیاد بگذریم به هر شکلی بود می رفتم بالا بند کوله پاره شد به قول ما حالا خر بیار و باقالی بار کن یک بند روی دوشم و بند دیگر رو به کتفم گره زدم و هر جور بود رسیدم بالا تازه نزدیک شده بودم به گرده آلمان ها مسیر رو تراورس کردم و تا زیر گرده رفتم همه مسیر یخ زده سرمای وحشت ناک و سنگ های بزرگی که بر اثر سرما می ترکید و می غلتید و می آمد پایین رسیدم کنار گرده وای یخ زده بدون هیچ امکاناتی یک دفعه نمی دونم این دوست همدانی از کجا پیداش شد گفت کجا گفتم بالا گفت من رفتم اصلا با امکانات راه نمی ده چی برسه بدون امکانات برگرد ما رو برگردوند دیگر وارد علم چال شدم و جای پناهگاه ویران شده روی یخچال کنارش تیم همدانی ها چادر زده بودن و استراحتی کوتاه کردم و به سرعت عازم پناهگاه شدم و دیدم هنوز تیم بچه های نقده نیومده وسایلمون رو جمع کردم و با احمد  که زیاد حالش خوب نبود گفتم بریم پایین تا بچه های نقده می رسند ما با اونا بریم رفتیم پایین و بچه های نقده سریع و تند می آمدند و ما سرعتمون خیلی کم بود چون زیاد حال خوبی نداشت نزدیکای سنگ کشتی به ما رسیدن و با کمک اونا رفتیم پایین و رسیدیم سوار ماشین توی راه همش به این فکر می کردم عجب اشتباهی کردم بدون تجهیزات رفتم علم کوه اون هم برج 3 که مثل زمستان هست علم کوه پناهگاه دیگه جا نداشت و بیشتر تیم هایی که می آمدن توی راهرو ها می خوابیدن بعد از یک دوش آب سرد که متاسفانه آب گرم نبود و مجبور بودیم آب سرد دوش بگیریم رفتیم در راهرو خوابیدیم و صبح ساعت 6 با بچه های نقده عازم عباس آباد شدیم عجب جاده ای بود عباس آباد پیاده شدیم و رفتیم لب دریا با احمد یک ساعتی اونجا بودیم و نهار که خوردیم سوار ماشین ساری شدیم و رفتیم ساری وای چه ترافیکی ساعت 5 باید می رسیدیم ساری ولی ساعت 1 شب رسیدیم اون موقع شب با احمد  باید چی کار می کردم کنار فلکه ایستادم و اولین اتوبوس که گیرمون اومد احمد رو راهی شهرشون کردم و خودم رفتم توی پارک چادر زدم و شب رو خوابیدم صبح ساعت 8 با زنگ تلفن از خواب بیدار شدم و چون باید می رفتم تهران سوار ماشین های بابل شدم و دوباره برگشتم بابل و ساعت 1 بابل بودم و شب رو خونه خالم سپری کردم و صبح روز یک شنبه رفتم تهران و ساعت 3 تهران بودم و جلسه نقد وبلاگ کلماتی از یک کوهنورد  برگزار شد و ساعت 7 شب با سرویس ماشین های مشهد رفتم مشهد صبح بعد از یک زیارت و خوردن صبحانه سوار ماشین های بیرجند شدم و بعد از ظهر روز دوشنبه رسیدم بیرجند عجب سفر پر هزینه ای شد خورده بودم به تعطیلات و هزار درد سر دیگه خیلی سخت ولی خیلی خوش گذشت یعنی عالی بود با دوستان زیادی آشنا شدم و جلسه نقد وبم که از همه بهتر آرزو داشتم برگزار شد

مسابقات سنگ نوردی آرکو

رامون خولین از اسپانیا و آنگلا آیتر از اتریش در مسابقه آرکو راک مستر در صدر ایستادند. آرکو راک مستر قدیمیترین و یکی از مهمترین مسابقات سنگ نوردی دنیاست. که از سال 1987 همه ساله در شهر آرکو ایتالیا برگزار می شود. این رقابت کلاسیک به این شکل انجام می شود که دو مسیر طراحی می شود. یک مسیر مخصوص آنسایت و یک مسیر مخصوص رد پوینت. مجموع ارتفاع هر شخص روی دو مسیر امتیاز نهایی او را تشکیل می دهد.

عملکرد رامونت فوق العاده بود. این سنگ نورد اسپانیایی که پارسال نیز قهرمان این مسابقات شده بود، هم مسیر آنسایت و هم مسیر ردپوینت رو تا انتها رفت و قهرمانی خودش رو مسجل کرد. بعد از او فلاویو کرسپی از کشور میزبان و توماس مرازک از جمهوری چک در رده های بعدی قرار گرفتن و پشت سر آنها دیوید لاما از اتریش و پتخی اوسوبیاگا از اسپانیا. البته عملکرد فلاویو کرسپی هم قابل تقدیره، به نظر میرسه فقط یک گیره کمتر از رامونت گرفته باشه.


عکس: رامون خولین پیگبلانکه قهرمان مسابقه از اسپانیا

و این هم نتایج کلی مردان:

Rank Name Nation Sum AfterWork OnSight
 1. JULIAN PUI. Ramón ESP 66.20 Top Top
 2. CRESPI Flavio ITA 66.10- 33.00- Top
 3. MRAZEK Tomás CZE 62.87= 30.86- 32.01-
 4. LAMA David AUT 60.50- 28.49- 32.01
 5. USOBIAGA LA. Patxi ESP 55.32- 30.86- 24.46
 6. VERHOEVEN Jorg NED 54.94 31.17+ 23.77-
 7. ZARDINI Luca ITA 51.58- 28.49 23.09-
 8. DUGIT Fabien FRA 47.11* 23.34+ 23.77+
 9. BINDHAMMER Christian GER 38.53= 14.76- 23.77-
 10. NEUMÄRKER Felix GER 35.84= 15.27- 20.57-
 11. MILLET Sylvain FRA 27.02= 14.76- 12.26-

و اما در بخش بانوان همون طور که انتظار میرفت آنگلا آیتر از اتریش برنده شد. البته آنگلا آیتر مسیر ردپوینت رو کمتر از مایا ویدمار رفت ولی مجموع امتیازاش بالاتر از اون بود. در هر صورت جای خوشحالی داره که بعد از چند سال یک رقیب قدرتمند برای آنگلا آیتر اتریشی پیدا شده. مایا ویدمار از اسلوونی به نظر می رسه که در اوج آمادگی باشه. بعد از این دو نفر هم ایراتی آندا از اسپانیا قرار گرفت.


عکس: آنگلا آیتر از اتریش قهرمان بخش بانوان، البته عکس مربوط به مسابقه پارساله

و این هم نتیجه کلی مسابقه در بخش بانوان:

Rank Name Nation Sum AfterWork OnSight
 1. EITER Angela AUT 59.22* 29.47+ 29.75+
 2. VIDMAR Maja SLO 55.11- 29.86- 25.25
 3. ANDA VILLAN. Irati ESP 48.39- 21.41- 26.98
 4. MARKOVIC Mina SLO 44.81 26.00+ 18.81-
 5. HARRINGTON Emily USA 41.80- 12.56 29.24-
 6. LEVET Sandrine FRA 41.79- 14.81- 26.98
 7. GROS Natalija SLO 40.96+ 13.66 27.30+
 8. BACHER Barbara AUT 38.43= 18.30- 20.13-
 9. LAVARDA Jenny ITA 32.99= 17.62- 15.37-
 10. SAURWEIN Katharina AUT 31.76 13.66+ 18.10-
 11. EYER Alexandra SUI 31.76- 13.66 18.10-
 12. DURIF Charlotte FRA 26.27 12.56+ 13.71

نوروزتان مبارک

فروهرهای پاك نیاكان

آرام آرام

از جهان مینو فرود آمدند

و گسترهء پاك سپندارمذ را دربرگرفتند

چشمه برخویش پیچید و جوشان شد

باد بر خویش لرزید و پیچان گشت

خاك بر خویش رویید و زایان شد

و رپیثوین گرمای جان جهان، دست افشان

از میان جان آنان بگذشت

شاخ ههای نازك

در میان دس تهای نرم باد

دست افشان شدند

غنچه از شاخه سر برون آورد

آسمان را بدید و خندان شد

و آهوان و گوزنان

در پهنهء سپندارمذ، پای كوبان؛

گردونهء نوروزی را

با چهار چرخ زرینِ آب و باد و خاك و آتش

بسوی خوان نوروزی ایران بردند...

آنك... میهمانی روان نیكان و فروهر پاكان

در خوان نوروزی فرزندان

بشادی و آزادی و آبادی

نوروز ایران، بر شما خجسته باد

متن از : فریدون جنیدی

نوروز 1387 خیامی

 

پ.ن : نوروز باستانی پیشاپیش بر همه ی شما مبارک ...