هزارمسجد
هزار مسجد، این رشته کوه از شمال غربی به سمت جنوب غربی و در ادامه آن رشته کوه مزداوند (مزدوران) به ارتفاع ۱۲۰۰ متر، قره داغ به ارتفاع ۱۶۵۰ متر، کپه داغ و بالخان ترکمنستان کشیده شدهاست. بخشی از کوههای هزارمسجد را کپه داغ مینامند. در امتداد جاده درگز – قوچان ، رشته کوه به نام الله اکبر خوانده میشود.ارتفاع قله اصلی هزار مسجد ۳۰۰۰ متر است.
در دامنه شمالی این رشته کوه، منطقه کلات نادری قرار گرفته و در کوهپایههای این کوهستان ، دشت قره قوم ترکمنستان و در شما شرق آن مشهد قرار دارد. امتدادرشته کوه هزار مسجد در جنوب منطقه سرخس، از تپههای تشکیل شدهاست که ارتفاع آن از ۸۰۰ متر تجاوز نمیکند. رودخانه هریرود که در اینجا تجن نام دارد و مرز ایران و ترکمنستان را تشکیل میدهد، شکافی را در این تپهها باز میکند و ارتفاع این تپه ها۲۵۰ متر است.
موسیقی
سا لهاست که شنیدن صدای دوتار خراسان ، در هر جا و هر زمانی که باشم به جایی بهتر می بردم . بعد از درگذشت حاج قربان سلیمانی ، تصمیم گرفتم با اندک اطلاعاتی که در بروشورها و اینسرت ها در باره ی نغمات و مقام های موسیقی خراسان ، پیدا می شود ، در اینجا مطلبی بنویسم تا شاید اگر کسی از اینجا گذشت و تا امروز جذب صدای جادویی دوتار نشده بود ، به شنیدن آوای این ساز علاقه مند شود .
اگر بخواهیم از نظر جغرافیایی به حوزه ی موسیقی خراسان نگاه کنیم ، در بیشتر شهرهای استان از جمله تربت جام ، تایباد ، بیدخت ، گناباد ، بیرجند ، سبزوار ، شیروان ، قوچان ، بجنورد ، علاوه بر وجود نغمات و مقام های مشترک موسیقایی ، به علت تنوع نژادی و قومی و زبانی ، موسیقی مخصوص هر شهر نیز وحود دارد . برای نمونه در شیروان و بجنورد ، عاشیق ها حضور دارند که موسیقی آنها شبیه به موسیقی عاشیق های آذربایجان است با همان سازها و آوازها ، یا در تربت جام علاوه بر حضور پر رنگ دوتار بسیاری از مقام ها با همراهی تنبورو سرنا و دهل نیز اجرا می شود .
از نگاهی دیگر موسیقی این استان را به دو گروه متر آزاد و متر مشخص ، تقسیم می کنند . در گروه متر آزاد نغمات با موضوعات عرفانی و مذهبی و گاه عاشقانه و روایی و حماسی ، هستند و در گروه متر مشخص ، علاوه بر موضوعات عرفانی ، موضوعات حماسی که اغلب بدون آواز هستند و نیز مقام های حماسی و تغزلی همراه آواز ، اجرا می شوند .
از جمله نغمه های متر آزاد می توان به انواع هزارگی ، جمشیدی ، کوهستانی و سرحدی اشاره کرد که نام تمامی این نغمه ها اشاره به ایل یا مکانی خاص است . از دیگر نغمه های متر آزاد می توان انواع کوچه باغی و انواع دوبیتی و ذکر الله را نام برد . مضمون این مقام ها و نغمه ها مضامین عرفانی و مذهبی تا مضامین عاشقانه و پند آمیز را شامل می شود .
از مقام های متر مشخص می توان به جان نبی جان ، جان زمان ، لااله الاالله ، در خم زلفت ، نوایی ، مشق پلتان و نوایی اشاره کرد که تنها مقام نوایی 12 شاخه دارد . از دیگر مقام های متر مشخص می توان به انواع پا دایرگی ها اشاره کرد ، زبیده ، زیرا زیرا ، هه لای هه لای ، اشتر خِجو و سه چکه و ...که دو نغمه ی آخری کاملا عاشقانه هستند .
قسمت دیگری از نغمه ها که بیشتر داستانی و روایی هستند منظومه ها هستند که از جمله ی آنهاست : شهر عجایب ، پهلوانی حضرت رسول ، سلطان جمجمه ، بچه جهود ، پیر زال ، مادر محمد حنیفه ، قربان کردن اسماعیل ، حضرت جامی ، لیلی و مجنون و..
از دیگر مقام ها می توان الله هو ، علی جان ، سودای گل ، صیاد ، نوروزنامه ، دوازده امام ، بوی محمد ، بارانی ، سبزه پری ، خسرو خوبان و شاه زمان را نام برد .
اما خود ِ ساز دوتار و نوع نواختن آن را هم ، می توان به نوع شمالی و شرقی ، تقسیم نمود . در دوتار شرق خراسان کاسه ی ِ طنینی ساز ، بزرگتر از کاسه ی ِ طنینی دوتار شمال خراسان است و تعداد پرده های دوتارهای شرق خراسان مابین 7 تا 18 است ، در حالی که تعداد پرده ها در دوتارهای شمال خراسان ، بین 11 تا 13 و معمولا 12 پرده است . در مورد نواختن دوتار باید گفت که ، تکنیک اجرای دست راست در هر دو منطقه شبیه است اما عمده تفاوت در اجرای دست چپ است که در دوتار نواختن شرق خراسان ، انگشت گذاری بر روی سیم اول که نقش سیم ملودی را دارد و سیم دوم که معمولا نقش سیم واخوان را دارد ، رایج است ، اما در دوتار نوازی شمال خراسان ، هر دوسیم گرفته می شود که سیم دوم ، را شست می گیرد .
اما بعد از این معرفی مختصر بپردازم به چند استاد دوتار نواز که نام آنها در خارج از ایران پر آوازه تر از خود ایران است و این چیزی جز مایه ی شرمندگی برای ما نیست که هنر ما را بیگانگان بهتر از ما خریدار باشند .
ابتدا بهتر است یادی کنم از استاد محمد حسین یگانه . او متولد 1297 در قوچان بود . از 10 سالگی فراگرفتن دوتار نوازی را آغازید . بعد از شهریور 1320 ، از استاد محمد جوزانی ، که سرآمد دوتار نوازان و بخشی ها ی آن زمان بود ، بهره ها برد . او در انواع شیوه های دوتار ترکمنی ، باخرزی ، قوچانی ، کردی و ترکی محلی ، استاد بود . در جشن هنر 1352 ، داستان ابراهیم ادهم را که از ترکی به فارسی برگردانده بود ، اجرا کرد و آنقدر در نواختن غرق شده بود که متوجه شکستن انگشتش ، نشد . او به فارسی و ترکی و کردی ، شعر هایی مناسب ِ مجالس دوتار نوازی خود ، می گفت . او در قوچان ، یک مغازه ی سلمانی داشت که محل گرد هم آمدن استادان دوتار بود و به گفته ی استاد حاج قربان سلیمانی ، بخشی ها ، هر از چند گاه در آنجا جمع می شدند و از هنر هم می آموختند . محمد حسین یگانه در سال 1371 ، در گذشت . از شاگردان معروف او یکی علی غلامرضایی آلمه جوغی و دیگری محمد یگانه ( فرزند استاد ) را می توان نام برد .
زنده یاد حاج قربان سلیمانی نیازی به معرفی دوباره ندارد ، کافیست جستجویی در اینترنت انجام دهیم تا به انبوهی از سایت ها برسیم که همه بعد از فوت حاج قربان درباره ی او و هنرش نوشتند و چه دردناک است که حتی نام بسیاری از هنرمندان ما ، بعد از مرگ برای عموم شناخته می شود . من تنها به ذکر نقل قولی از کامبیز روشن روان در برنامه ای رادیویی بسنده می کنم که می گفت ، حاج قربان برای اجرایی به خارج از کشور رفته بوده و نوبت اجرای او بعد از ارکستری بزرگ بوده است . وقتی او به تنهایی روی صحنه می رود و برنامه ی خود را اجرا می کند ، تماشاگران تا چند دقیقه به تشویق او می پردازند ، تشویقی به مراتب بیشتر از آن ارکستر بزرگ . سازی ساده با دوسیم ، شوری بیشتر از اجرای یک ارکستر بزرگ ، در جان آن تماشاگران انداخته بوده است . او متولد 1299 در روستای علی آباد در شمال قوچان بود . دوتار نوازی ، میراث خانوادگی او بود . دوتار را از پدرش و پدرش از پدر بزرگش ، آموخته بود . بعد از مرگ پدر ، از بخشی های شمال خراسان مانند خان محمد ، عِوَض (عیوض) و غلامحسین ، نکته ها آموخت و در بسیاری از کشورها از جمله فرانسه ، ایالات متحده و عربستان ، به اجرای برنامه پرداخت .
استاد دیگر دوتار عبدالله سرور احمدی است . او متولد تربت جام است در خانواده ای که همگی با دوتار آشنا بودند . پدر بزرگ پدری او استاد عبدالوهاب و پدربزرگ مادریش ، استاد اسماعیل بودند که استاد اسماعیل از استادان به نام دوتار بوده است . پدر و مادر استاد ، هر دو در نواختن دوتار تبحر داشتند . مادر استاد علاوه بر آنکه بر تمام مقام های تربت جام ، تسلط داشته ، حافظ یک سوم قرآن هم بوده است . استاد از ده سالگی نواختن دوتار را نزد مادر شروع می کند . از سال 52 تا سال 58 تحت تعلیم استاد نظر محمد سلیمانی قرار می گیرد . ایشان بر تمامی نغمه ها و مقام های تربت جام مسلط است و در جشنواره های زیادی چه در خارج و چه در داخل ایران به اجرای برنامه پرداخته اند .
|
||
موسيقي های محلی يكي از مهمترين سرمايه هاي فرهنگي هر منطقه به شمار مي رود، و در شمال خراسان اين موضوع را مي توان بوضوح ديد. ((دوتار)) و (( قوشمه)) از مهمترين سازهاي محلي کردی شمال خراسان به شمار مي روند. اما به جرات مي توان گفت كه در اين بين قوشمه غريب ترين, مظلوم ترين و بي پشتوانه ترين ساز ايراني است. در قسمت غرب ايران و منطقه ايلام اين ساز به نام (( دوزله )) معروف است. (( زل )) به معني ني است و دوزله يعني دوني، كه به هم چسبانده شده اند. اين ساز را با نامهاي جفتان, جفتي، و در قديم (( نرمارالمثني )) نيز مي شناخته اند. گفته مي شود كه اين ساز را ابتدا فارابي ايجاد كرده و بعدها در بين ملیتهای مختلف ایران رواج يافته و كاملتر و پرطرفدارتر شده است.
اين ساز كه مخصوص مراسم شادماني و عروسي هاست. بيش از 70 تا 100 سال قبل سازي بوده كه آنرا كولي ها كه در اصطلاح عاميانه آنها را مطرب مي ناميدند در مراسم عروسي در ازاي دريافت مبالغي مي نواخته اند. با اين حال نمي توان قدرت صدا و توانائي هاي شگفت و صداي دلنشين اين ساز محلي در حال فراموشي را منكر شد.
|
مرتضوي-«آمنه يوسف زاده» داراي مدرک دکترا در رشته اتنوموزيکولوژي (موسيقي شناسي قومي) از دانشگاه نانتر پاريس، عضو بخش پژوهش هاي جهان ايراني- هندي وابسته به مرکز ملي تحقيقات علمي فرانسه و عضو جامعه اتنوموزيکولوژي فرانسه و متولد تهران است که حضورش در خراسان شمالي به منظور ادامه تحقيق و پژوهش در زمينه موسيقي مقامي اين منطقه فرصتي را فراهم آورد تا با او به گفت وگو بنشينيم.وي که بيشتر تحقيقاتش مربوط به موسيقي اين منطقه به ويژه موسيقي بخشي هاست موسيقي شمال خراسان را بسيار غني مي داند و معتقد است ويژگي برجسته اين منطقه چند قوميتي بودن آن است او که براي کتاب «رامشگران شمال خراسان» خود جايزه کتاب فصل در حوزه دين را از حوزه هنري کسب کرده است با بيان اين که اين اقوام از هم تاثير مي پذيرند مي گويد: مردم منطقه به ويژه بخشي ها به زبان هاي مختلف اعم از ترکي خراساني، کردي، کرمانجي و فارسي صحبت مي کنند و آواز مي خوانند که اين پديده در غناي اين موسيقي بسيار موثر است.
نويسنده کتاب «رامشگران شمال خراسان، بخشي و رپرتوار او» با اشاره به اين که يکي از ويژگي هاي رپرتوار بخشي ها منظومه هاي ترکي که آميزه اي از قطعه هاي منظوم و منثور است مي باشد اظهار مي دارد: آن ها شعرهاي موجود در داستان ها را که اغلب ترکي است همراه با دوتار با آواز مي خوانند و پاره هاي منثور را که بخش روايتي داستان است به فارسي، ترکي يا کردي بازگو مي کنند.«يوسف زاده» بيان مي کند: ادبيات فارسي چه شاهنامه فردوسي و چه منظومه هاي عاشقانه مانند خمسه نظامي يا ويس و رامين گرگاني در داستان هايي که رامشگران شمال خراسان مي خوانند و بازگو مي کنند بسيار اثر گذاشته است.وي به رواج گسترده عرفان در خراسان و تاثير انکارناپذير آن در رپرتوار بخشي ها اشاره مي کند و مي گويد: اشعار و داستان هاي عارفانه و مذهبي هم چون ابراهيم ادهم يا باباروشن درباره حضرت علي(ع) بخش مهمي از رپرتوار بخشي ها را تشکيل مي دهد.وي معتقد است: به منظومه هاي حماسي مانند کوراوغلو در خراسان نسبت به آذربايجان کمتر پرداخته شده است و تنها برخي از شعرهاي آن را مي خوانند.وي در پاسخ به اين سوال که آيا وجود يک پژوهشکده تخصصي موسيقي در اين منطقه براي حفظ موسيقي مقامي شمال خراسان ضروري است اظهار مي دارد: به طور قطع، از آن جايي که آموزش موسيقي در ميان بخشي ها همواره سينه به سينه انجام گرفته است و اکثر داستان ها به شکل چاپي يا دست نويس منتقل شده و خواندن آن ها بسيار مشکل است بنابراين بايد کارهاي علمي زيادي در اين زمينه انجام بگيرد.وي به علاقه مندي دانشجويان موسيقي به موسيقي مناطق اشاره مي کند و مي افزايد: بنابراين ايجاد يک پژوهشکده براي فعاليت و تحقيق در اين زمينه ضروري است.وي که در حال حاضر با همکاري پروفسور استفن بلام، ايران شناس و پژوهشگر در زمينه موسيقي شمال خراسان مشغول تحقيق درباره داستان هاي گوناگون ازجمله داستان شاه اسماعيل است با توجه به تنوع موسيقي ايران مي گويد: موسيقي هر منطقه با مناطق هم مرز در بيرون از مرزهاي ايران پيوند دارد به عنوان مثال موسيقي آذربايجان به موسيقي جمهوري آذربايجان و موسيقي ترکمن هاي ايران به موسيقي ترکمنستان بسيار نزديک است و اين موسيقي ها از هم تاثير مي پذيرند.«يوسف زاده» درباره اين که نت نويسي براي موسيقي محلي اين منطقه تا چه حد امکان پذير و مناسب است اظهار مي دارد: از طريق نت نويسي نمي توان اين موسيقي را به طور دقيق و کامل بيان کرد چرا که در اين موسيقي بداهه نوازي نقش بسيار مهمي دارد.
وي با تاکيد بر يادگيري اين موسيقي به شکل سينه به سينه بيان مي کند: در حال حاضر سبک هاي مختلف نت نويسي به کار مي رود و اين شيوه امکان پذير است اما بايد توجه داشت که فقط با نت نويسي نمي توان اين موسيقي را منتقل کرد.اين محقق و پژوهشگر درباره آموزش موسيقي مقامي به شکل علمي مي گويد: آموزش اين موسيقي به شکل قديمي و به شيوه استاد شاگردي بهتر است، چنان که حتي آموزش موسيقي دستگاهي را نيز استادان قديمي به شيوه قديمي دنبال مي کنند.«يوسف زاده» ادامه مي دهد: البته آموزش به شکل علمي را نمي توان انکار کرد و هر دوي اين شيوه ها را مي توان در کنار هم به کار برد.وي درباره وضعيت پژوهش در ايران با توجه به علاقه مندي جوانان در زمينه موسيقي مناطق تصريح مي کند: متاسفانه امکانات براي جوانان علاقه مند به اين موسيقي کم است. در نتيجه، دادن بورس هاي تحصيلي به دانشجويان در امر تحقيق کمک شاياني خواهد کرد.وي اضافه مي کند: البته نبايد اين نکته را فراموش کرد که موسيقي قوم شناسي در برخي از دانشگاه هاي ايران تدريس مي شود.وي خاطرنشان مي کند: حمايت از اين نوع موسيقي بايد از سوي سازمان هاي دولتي انجام گيرد چرا که علاقه مندان به آن اشخاص خاصي هستند و به همين سبب براي حفظ آن نياز به حمايت و اختصاص بودجه دولتي است.وي دليل انتخاب اين منطقه براي پژوهش را عشق و علاقه اش به اين موسيقي ذکر مي کند و مي گويد: متاسفانه امروز از جايگاه داستان سرايي در حوزه اين موسيقي به دليل از بين رفتن شنوندگان سنتي آن و توسعه رسانه هاي مدرن کاسته شده است در حالي که در گذشته هنرمندان ساعت ها به بيان داستان ها همراه با موسيقي مي پرداختند.«يوسف زاده» حفظ اين هنر اصيل را منوط به حمايت هرچه بيشتر از هنرمندان ذکر و بيان مي کند: متاسفانه آن گونه که بايد از هنرمندان حمايت نمي شود و هنگامي که حمايتي در کار نباشد نسل جوان به ادامه اين هنر رغبتي نشان نمي دهند همان گونه که امروز مي بينيم.
وي اضافه مي کند: اين حمايت ها مي تواند در قالب گردآوري و اشاعه آثار، برگزاري کنسرت و برگزاري کلاس هاي آموزشي باشد که به بقاي اين موسيقي کمک بسياري خواهد کرد.وي در پاسخ به اين سوال که با توجه به اين که امکان حضور بخشي ها و عاشق ها از سوي شما در خارج از کشور فراهم شد استقبال شهروندان فرانسوي را از اين موسيقي چگونه ارزيابي مي کنيد مي گويد: در فرانسه موسيقي هاي مختلفي اجرا مي کنند و مي توان گفت که گوش شنونده با انواع موسيقي ها آشناست و چنان نيست که نسبت به اين موسيقي آشنايي و شناخت وجود نداشته باشد. بنابراين هربار برنامه اي برگزار شده با استقبال روبه رو شده است چرا که ظرايف موسيقي خراسان براي آن ها جاذبه دارد و براي همين از اين نوع موسيقي خوب استقبال مي کنند.
وي درباره امکان جهاني شدن اين موسيقي مي گويد: موسيقي هاي محلي در سراسر جهان مانند جويبارهايي هستند که به رودخانه عظيم موسيقي جهاني مي پيوندند بنابراين موسيقي مقامي شمال خراسان را مي توان جزئي از موسيقي جهاني برشمرد.وي در پاسخ به اين سوال که با وجود گسترش سازهاي الکترونيکي و استفاده نوازندگان و خوانندگان ترک و کرد منطقه براي اجراي موسيقي محلي آيا مي توان به حفظ اصالت اين موسيقي اميدوار بود اظهار مي دارد: متاسفانه نمي توان جلوي گسترش سازهاي الکترونيکي را گرفت و در حال حاضر در موسيقي مقامي شاهد تلفيقي از سازهاي سنتي و الکترونيکي هستيم که ورود اين سازها موجب مي شود که موسيقي مقامي اصالت خود را از دست بدهد.وي گفت کار کردن روي اشعاري که دست نوشته خود افراد است بسيار سخت است اما از آن جايي که علاقه مند به موسيقي و فرهنگ شمال خراسان هستم هميشه از کار کردن در زمينه موسيقي لذت مي برم.
وي تحقيق و پژوهش بر روي منظومه ها و مقايسه داستان هاي مختلف با همکاري پروفسور استفن بلام، تحقيق بر روي موسيقي بانوان، همکاري با دايرة المعارف ايرانيکا و نوشتن بخش هايي از فصل موسيقي را ازجمله فعاليت هاي در دست اقدام خود ذکر و اظهار اميدواري مي کند: تحقيق و پژوهش هايي که در سال هاي گذشته انجام گرفته است به زودي در دسترس علاقه مندان قرار بگيرد.
حميدرضا اردلان» نويسنده و پژوهشگر مشغول تحقيق و نگارش كتاب "دايره المعارف موسيقي مقامي ايران" است.اين كتاب به دو زبان فارسي و انگليسي منتشر خواهد شد.\
اردلان با بيان اين كه براي نگارش اين اثر 20 سال تحقيق كرده است به خبرگزاري كتاب ايران(ايبنا)، گفت: اين كتاب در هر بخش با پژوهشهاي مختلف به نتيجه رسيده و راجع به موسيقي مقامي مناطق ايران است.
وي ادامه داد: تحقيقاتم در استانهاي كردستان، لرستان، خراسان، كرمانشاه و چهار محال و بختياري به پايان رسيده، در حال حاضر مشغول بررسي موسيقي مازندران هستم.
اردلان با بيان اين كه در اين كتاب به مقام موسيقيدانان، سازها و واژگان موسيقي نيز پرداخته است، اضافه كرد: اين اثر در 25 جلد به چاپ خواهد رسيد كه 10 جلد آن شامل آوا نويسي ملوديهاست.
وي يادآور شد: همچنين مشغول نگارش مجموعه «شاهنامه خواني» هستم. اين مجموعه شامل زندگينامه شاهنامه خوان، متني كه ميخواند به همراه آوانويسي آن متن، عكس و نقشه جغرافيايي است كه از سوي انتشارات فرهنگستان هنر به چاپ خواهد رسيد.
پروتكل آبهاي كلات
سال 1383 در يك مصاحبه شفاهي با عباسخان جلاير از بزرگان شهر كلات نادر صحبت از سندي شد كه در آن به قرارداد آبهاي كلات و روس اشاره شده است .پس از بررسي نسخه مربوط تصميم بر آن شد كه سند مزبور را استنساخ و معرفي نموده تا گوشه اي از تاريخ كلا ت و درگز را معرفی كرده باشم .
اين سند سواد پرتكل آبهاي كلات و درگز مي باشد .طوريكه از تواريخ درج شده در اسنادمشخص است اين سواد طي دو مرحله نوشته شده است .در بررسي صورت گرفته دو سواد از اين پروتكل در دست است يكي مربوط به 20 رجب 1330است كه در يك برگ سواد پروتكل پنجم مربوط به آب چهچه مي باشد كه در انتهاي اين سند مهرهاي بيضي شكل كارگزار مهام خارجه دره جز و كلات با مهر آجودان حضور ، ممتحن الملك ثبت شده است. ديگر سواد اين پروتكل در 21رجب 1336به دستور فتح الملك حاكم كلات توسط شيخ حسن يزدي نوشته شده است.
نكته قابل توجه در اين پروتكل رودخانه هاي مرزي است كه در آن مشخص شده است با توجه به اينكه اولين رودخانه اي كه مشخص شده آبهاي لاين با نمره 2 مي باشد و ازنمره يك اين سند نوشته اي نيست احتمال مي رود آن مربوط به رودخانه زنگلانلو باشد كه راقم اين سطور آن را رويت نكرده است.سند مزبور در 10 برگ و20 صفحه كه هرصفحه آن 10 سطر مي باشد نوشته شده است .
طبق تواريخ مندرج در سواد پروتكلها چنين به نظر مي رسد زماني كه اين پروتكل نوشته مي شده بعد از بازديد از هريك از رودخانه ها در مكاني خاص(خيوق آباد،رودخانه دوشاخ،قراتيكان،دربند ارغون شاه) شروع به نگارش مي كردند چون هريك از موارد تاريخ جداگانه اي دارد.بطوريكه درغره شعبان المعظم 1301 پروتكل اب لاين در يك فصل نوشته شده. 4 شعبان 1301 آب ارچنگان دردو فصل و پروتكل آب نفته كه تاريخ ندارد در دو فصل نوشته شده است.
پروتكل آب چهچه هم تاريخ ندارد و در 9فصل به رشته تحرير در آمده است كه نسبت به ديگر پروتكلها مفاد آن مفصل تر مي باشد.همچنين آب قراتيكان 9رمضان 1301 در 7 فصل نگارش شده وكلات چاي 6شوال1301 دردو فصل منعقد شده است در پايان پروتكل 1صفر 1301 ذكر شده است.تمام تاريخهاي ذكر شده در متن سواد پروتكل وجود دارد كه مورد تامل مي باشد.
اهميت پروتكل آبهاي كلات و دره جز در چند محور مهم خلاصه مي شود.
1- از لحاظ كشاورزي در اين پروتكل به هر يك از روستاهايي كه در مجاورت رودخانه ها قرار گرفته اند تكليف شده است چه محصولاتي كشت شود. اين پروتكل كه در سال 1301 ه ق منعقد شده است نشان دهنده اهميت آب در آن زمان براي كشور روسيه مي باشد.
2- محصولات كشاورزي : مهمترين محصولات كشاورزي منطقه كلات در گذشته عبارتند از:گندم ،جو،شلتوك،كنجد،سبزيكاري،پنبه و ترياك مي باشد كه در اين پروتكل به انها اشاره شده است به خاطر اينكه كشت شلتوك نياز به آب فراواني دارد در اغلب رودخانه ها كشت اين محصول قدغن اعلام شده است.حتي در برخي از بندها قرارداد ميزان محصول هم قيد شده است. محصولاتي كه در آن ايام در منطقه كلات كشت مي شده اند حكايت از وضعيت اقتصادي منطقه و تاريخچه كشاورزي اين مرز و بوم مي باشد.
3- اسكان :يكي از موارد قابل توجه در اين سند نحوه اسكان مردم در برخي از مكانها مي باشد كه صريحا اعلام شده جمعيت بايد چه تعداد خانوار باشد
4- يكي ديگر از مسائلي كه در اين پروتكل قيد شده خراب كردن برخي از نهرها مي باشد كه برخي از نهرها بعد از هفت روز از زمان انعقاد قرارداد بايد خراب شوند و برخي از نهرها هم بعد از برداشت محصول خراب شده و آب رودخانه به دره هاي مجاور ممنوع شده است.ايجاد نهر جديد هم ممنوع مي باشد.
5- احداث باغ هم ممنوع اعلام شده بطوريكه مشخص است صريحا ايجاد باغ در روستاي اميرآباد از توابع كلات نادري ممنوع اعلام شده است.
6- احداث آسياب جديد در منطقه ممنوع اعلام شده است
مكانها
مهمترين مكانهايي كه در اين پروتكل نامبرده شده عبارتند از آبادي هاي كلات و درگز مي باشد .بيشتر اين مكانها در حوزه هاي آبخيز مي باشند و به خاطر مجاورت با رودخانه ها از اين مكانها ياد شده است.
1- رودخانه ها: رودخانه دوشاخ ،رودخانه لاين،رودخانه ارچنگان،كلات چاي،رودخانه مهنه،قراتيكان سو،خورچاي،رودخانه آب گرم،رودخانه چهچهه
2-روستاها و مكانها:دره جز،كلات،لاين،اتك،خيوق آباد،ارچنگان،دروازه دربند نفته،خوجه چشمه،،قراتيكان،دروازه چهچهه،چهچهه،،اميرآباد،،دره خور، ،ينگي قلعه،دره چهچهه،،قريه زو،دربند ارغون شاه
با دقت در متن پروتكل ابهاي كلات آنچه مشخص است سياستهاي كشور روس در قبال ايران است .مفاد اين قرار داد كاملا يك طرفه مي باشد .و چنين قراردادهايي سياستهاي استعماري كشورهاي بيگانه در كشورمان تبيين مي كند.
متن سند
بسم الله الرحمن الرحيم
سواد پرتكل آبهاي كلات قرارداد بين ايران و روس
پرتكل آب لاين[1] نمره 2
بنا بر دستور العمل واحد المضمون مأمور اعلي حضرت پادشاه كل ممالك ايران سليمان خان امير تومان و مأمور اعلي حضرت امپراطور كل ممالك روس غنرال شتاب پولكونيك نقولا قورتين قارادايف در خصوص قرار آب اتك و تعين زمين در ميان اهالي اتك و اهالي سرحديه دره جز و كلات مأمورين مشاراليها بتاريخ غره شهر شعبان المعظم 1301مطابق 18ماه ماي سنه 1884در نزد خرابه خيوق آباد مجلس كرده قرار گذاشتند
فصل اول
در همه دره رودخانه لاين[2] از دربند[ناخوانا]كمر تا خط سرحد خراسان كه تقريباً از چهار ورس طرف جنوب خرابه خيوق آباد ميگذرد هيچگونه زراعت و بنائي نبايد كرده شود و در اين همه مسافت دره مزبور نبايد آب را از رودخانه به نهرها بيندازند و نهرهائيكه حالا در اين جا است بعد از برداشتن محصولات حاليه بايد خراب شود(محل امضاي سليمان خان صاحب اختيار)
[1] لاين نو در طول جغرافيايي59و45و عرض جغرافيايي37،08در ارتفاع 820متري از سطح دريا واقع شده است.رشته كوههاي هزارمسجد در جنوب آن از شرق به كلات نادر و از شمال به تركمنستان و از غرب به درگز محدود است.آذري خاكستر،غلامرضا:لاين در نگاه سياحان نشريه هزار مچيت ،شماره چهارم،تابستان 1381،ص2
[2] -اين رودخانه از كوههاي هزارمسجد سرچشمه مي گيرد و پس از طي دره هاي پرپيچ و خم روستاهايي چون لاين كهنه ،بابارمضان،احمد آباد، لاين نو،حاجي آباد،كريم آباد و سنگديوار مشروب كرده وارد خاك تركمنستان مي شود. گفته مي شود روسها در پائين رباط خاكستر ،تمام آب رود خاكستر را كه به قهقهه مي رود مي گيرند و كشاورزي مناطق ايران را در حد فاصل بين رباط و مرز ممنوع كرده اند.لاين سو مرز بين كلات و درگز تشكيل مي دهد. فرهنگ جغرافيايي ايران خراسان؛ ترجمه كاظم خادميان ( مشهد، بنياد پژوهشهاي اسلامي،1380). ص916
دولت صفوی و تقویت مرزهایخراسان
تشكیل دولت صفویه و سیاست مذهبی كه شاهان این سلسله اعمالمی كردند موجب شد تا در ساختار كلی جامعه نیز تحولاتی ایجاد شود. در این زمانخراسان بعنوان ایالتی دور از مركز شاهد وقایع عمده ای بود كه دولت مركزی را گرفتارنموده بود. تهاجمات ازبكها به نواحی خراسان موجب گردید تاصفویه توجه مبذولی رابهخراسان داشته باشد براین اساس در اولین اقدام به تقویت مرزهای خراسان اقدامنمودند.
یكی ازمقاطع حساس در تاریخ ایران عصر صفوی حركت اكراد دراین مقطع از تاریخ است. خراسان عصر صفویه همواره درمعرض تهاجمات بیگانگان بوده است. تهاجمات ازبكها و تراكمه همواره موجب ناامنی درنواحی مرزی خراسان بود بنابراین سیاست تقویت مرزهای شمال خراسان در دوره شاهان صفویه بخصوص شاه عباس بمرحله اجرادر امد.
دراین مقاله به بررسی زمان حركت و دلایل مهاجرت اكراد - خط سیر جغرافیائی مهاجران كرد، مشكلات و دشواریهای كه با آن مواجه بوده اند و تحولاتی كه در نواحی مرزی خراسان به وجود آورده اند پرداخته می شود. تا آنجا كه منابع تاریخی گواهی می دهند حضور قبایل كرد درمناطق مرزی شمال خراسان بخشی از سیاست شاهان صفویه بوده است.
اساس این پژوهش بر اساس منابع و ماخذ عصر صفویه ؛ تواریخ محلی و نوشته های سیاحان و ایرانشناسان می باشد تا با بررسی اسناد و مكتوبات موجود این حركت تاریخی مورد پژوهش قرار گیرد. كردهای خراسان یكی از ایلات بزرگ چمشگزك می باشند كه در عصر صفویه ابتدا به نواحی ورامین و سپس به نوار مرزی بجنورد شیروان قوچان و درگز كوچ نمودند. عده ای از سران این قوم در دوره صفویه وافشاریه و قاجار جزء صاحب منصبان نظامی بودند كه نقش اساسی در تاریخ خراسان داشتند.
مقدمه :
تاریخ این قوم چندان مشخص نیست ،مهمترین عامل دراین ارتباط عدم انسجام منابع و پراكندگی اسناد می باشد. بطور كلی كردهای خراسان بواسطه موقعیت خاصی كه داشتند چندان به تشكیلات اداری توجه نمی كردند و تدوین تاریخ این قوم بخصوص با گزارشات پراكنده منابع دوره صفویه مشكل می باشد و بعد از اینكه پای مستشرقین به ایران باز شد عده ای از جهانگردان از شمال خراسان عبور كرده اند. در نوشته هایشان مختصر به نحوه آمدن كرمانجها به خراسان مطالبی را نوشته اند كه اساس كار این گروه اطلاعات محلی بود كه از حكمرانان بدست می آوردند. اینكه اكراد از چه تاریخی به خراسان قدم گذاشته اند چندان مشخص و روشن نیست.
استخری ، ابن حوقل ، كلاویخو و حتی تاریخ بیهقی حضوركردها درخراسان رابه قبل ازصفویه می دانند. چنین بنظر می رسد كه منظور آنها ازكلمه كرد عشایر و كوچ نشینانی بوده كه به دامپروری اشتغال داشته اند. بنابرین منظور از كردها دراین نوشتار ایلات و طوایفی بوده اند كه در دوره صفویه به خراسان انتقال داده شده اند و اهدافی جز اغراض سیاسی نداشته اند. درمجموع كوچ دادن ایلات و طوایف از زمان استیلای تركها در ایران شروع شد و تا دوره مغول و بعددر دوره تیموریان ،صفویه و افشاریه شدت یافت. بدین معنی كه سلاطین این سلسله ها بمنظورحفظ حدود و ثغور مملكت دستجات مختلف ایلات را ازنقطه ای به نقطه دیگر كوچ می دادند چنانكه امیرتیمور بعضی از سكنه شام را كه بعدها به ایل شاملو معروف شده اند به خراسان كوچانید. البته در دوره صفویه به جز اكراد ایلاتی دیگر هم به خراسان منتقل شدند مانند زنگنه در جنوب خراسان.
تشكیل دولت صفویه و سیاست مذهبی كه شاهان این سلسله اعمال می كردند موجب شد تا در ساختار كلی جامعه نیز تحولاتی ایجاد شود. در این زمان خراسان بعنوان ایالتی دور از مركز شاهد وقایع عمده ای بود كه دولت مركزی را گرفتار نموده بود. تهاجمات ازبكها به نواحی خراسان موجب گردید تاصفویه توجه مبذولی رابه خراسان داشته باشد براین اساس در اولین اقدام به تقویت مرزهای خراسان اقدام نمودند.
اوضاع خراسان :
دردوره صفویه مرزهای خراسان همواره مورد تهاجم و تجاوز ازبكها بود، دامنه این تجاوزات حتی تا نواحی مركزی ایران وسعت داشت ، ازبكان جماعتی از بازماندگان مغول بودند كه درحدودسال ۹۰۴ ه.ق سلطنت ماوراءالنهر را از چنگ اخلاف تیمور در آورده ، در آنجا به تشكیل دولتی توفیق یافتند، آنها نسبت خود را به یكی از پسران جوجی ، پسر چنگیز می رسانند.
شیبك خان معاصر صفویه شاه آنان بود. بین شاه اسماعیل صفوی و شیبك خان خصومت از آنجا ناشی می شد كه ازبكها همواره به خراسان دست درازی می كردند. شیبك خان پس از تصرف خراسان درسال ۹۱۳ ه.ق / ۱۵۰۷ م به فكر چپاول نواحی دیگر ایران افتاد و به كرمان حمله نمود و پس از درگیری های عمده ؛ سپاه صفوی به پیروزی رسید. در دیگر درگیری بین صفویه و ازبكها درسال ۹۱۶ ه.ق كه به جنگ مرو معروف است پس از اینكه شاه اسماعیل برازبكها غلبه كرد به كمك افشارها قسمتی از خراسان را كه مدتها در دست ازبكها بود تسخیر كرد و شیبك خان را به هلاكت رساند و شهر هرات دومین شهر و محل اقامت جانشین بلافصل سلطنت شد. شرح تهاجمات ازبكها به خراسان در كتاب عالم آرای عباسی مسطور است. مساله انتقال ایلات به خراسان به دوره شاه اسماعیل صفوی برمی گردد، درحدودسال ۹۱۶ ه.ق زمانی كه به خراسان لشكر كشید گروهی از اكراد را به خراسان منتقل نمود و عده ای نیز دردوره شاه طهماسب كوچ داده شدند.
تهاجم ازبكها به خراسان در دوره شاه عباس ادامه داشت. وی زمانی به قدرت رسید كه دولت عثمانی از طرف غرب و ازبكان از سمت شرق مملكت رامورد تاخت و تاز قرارداده بودند و درداخل كشور سران سپاه قزلباش گرفتار كشمكش بر سر قدرت بودند ، بنابر این شاه عباس درصدد برآمد با عثمانی ها صلح كرده و حتی قسمتی از آذربایجان و نواحی غربی و حتی تبریز را در اختیار آنان قرار دهد و به دفع ازبكان و سر و سامان دادن به اوضاع داخل بپردازد ، ازبكان از طرف شرق ؛ مشهد مقدس را چندین بار تصرف كرده و اكثر شهرهای خراسان را مورد تجاوزقرار داده بودند، شاه عباس پس از فراغت از امور داخل و از بین بردن سران قزلباش تمام سعی و تلاش خود را متوجه شرق نمود و طی چندین سال موفق به بیرون راندن ازبكان شد. وی تصمیم به حركت گروهی از اكراد به خراسان گرفت و آنان را در مرزها مستقر كرد. هر چند قبل ازشاه عباس ، شاه اسماعیل نیز در اقدامی مشابه گروهی از ایلات را در خراسان بخصوص درگز اسكان داده است ،چنین بنظر می رسد که كار انتقال ایلات و طوایف كرد به خراسان روندی تدریجی بوده و پس از اینكه مهاجرین كرد به نواحی قوچان تا بجنورد آمدند با غلبه بر طوایف گرائیلی آنها را متفرق ساختند.
دلایل عمده انتقال اكراد به خراسان چنین منظور شده است :
1-شرارت و قطع طرق و شوارع اكراد چكنی در عراق و آذربایجان موجب تظلم مردم به درگاه شاه طهماسب شد بنابر این وی حكم نمود تا هر جا اكراد چكنی ببینند قتل و غارت نمایند و جبراً آنها را از ممالك محروسه اخراج نمایند، بر این اساس پانصد نفر از عیال ایشان به عزم سفر هندوستان متوجه خراسان شدند.
2-مسائل مذهبی : یكی از عوامل حضور اكراد در خراسان نزاع دائمی بود كه در باب مذهب داشتند. بنابر این اعلیحضرت اقدس پادشاه ایران از كردستان وطن خودشان بیرون كرده، و از سر حد عثمانی آنها را به مازندران فرستاد و بعدبه صفحات سرحدیه تركستان روانه نمود. به این وضع آنها به جهت ساكنین خراسان اسباب دفاع شدند.
3-بنابر نظر برخی ازشرق شناسان و ایران شناسانی كه از مناطق شمالی خراسان گذر نموده اند بااشاره مختصر به تاریخ كردها براین نظر متفقند كه شاه عباس برای صیانت از مرزهای شمالی خراسان اكراد را به این مناطق كوچ داد.
4-عدم مراقبت صحیح دولت از این گروه كه در نواحی مرزی روسیه و عثمانی بودند ، زیرا گاهی اوقات این عشایر ازسرحداری خسته شده و به آن سوی مرزهای ایران هجوم می بردند و مبادرت به دستبرد می نمودند.
اما عامل اصلی انتقال ایلات و طوایف كرد به خراسان هم چنانكه ذكر شد مسئله دفاع از مرزها و تقویت مرزهای خراسان بوده است ، حركت اقوام كرد زبان به نواحی مرزی شمال خراسان این امكان را به وجود آورد تا این گروهها با توجه به نوع زندگی كه داشتند دربین كوههای هزار مسجد مقیم شوند ، درمرحله اول شاه اسماعیل و به تبعیت از این سیاست شاه عباس اقدام درجهت صیانت از مرزهای خراسان نمودند. اینكه درمهاجرت اكراد به خراسان چه تعداد خانوار كوچانده شدند آمار متفاوتی بیان شده است ، متداولترین آمار ۴۰ هزار خانوار می باشد. ضمن آنكه نقل ۱۵ هزار خانوار. علاوه بر این در فرهنگ ایران زمین آماری ذكرشده كه جای تامل است، طوایف زعفرانلو را یكصد و هشتاد هزار خانوار، سعدانلو، یازده لك(هرلك صد هزار نفر)، طوایف كوانلو چهارلك و دوانلو دو لك. باتوجه به اینكه نقل قولی مستقل در ارتباط با تعداد مهاجرین كرد به خراسان وجود ندارد ؛ اكثر نوشته ها به تبعیت از اعتماد السلطنه ۴۰ هزاز خانوار را ذكر نموده اند. مهاجرت۴۰ هزار خانوار كرد به خراسان روندی تدریجی داشته است و چنین نبوده است كه شاه عباس یا امثال او به صورت یكجا دست به چنین اقدامی زده باشند. قطعاً مقاومت سران كرد در این مهاجرت دخیل بوده است و مشكل اساسی برای صفویه بوده است .
مراسم عروسي در بين كردهاي لايين
تشكیل دولت صفویه و سیاست مذهبی كه شاهان این سلسله اعمال می كردند موجب شد تا در ساختار كلی جامعه نیز تحولاتی ایجاد شود. در این زمان خراسان بعنوان ایالتی دور از مركز شاهد وقایع عمده ای بود كه دولت مركزی را گرفتار نموده بود. تهاجمات ازبكها به نواحی خراسان موجب گردید تاصفویه توجه مبذولی رابه خراسان داشته باشد براین اساس در اولین اقدام به تقویت مرزهای خراسان اقدام نمودند.يكي از اين گروههاي كه به خراسان كوچانده شدند كردهاي كرمانج مي باشند.
در بين اقوام و طوايفي كه در خراسان اسكان دارند به لحاظ تنوع قوميتي آداب و رسوم متفاوتي وجود دارد.يكي از طوايف شمال خراسان كردها (كرمانج)مي باشد.آنگونه كه دراسناد و منابع مكتوب آمده است، سابقه حضور اين گروه به خراسان به عصر صفويه مي رسد [1]بخصوص با كوچ عده اي از اكراد به شمال خراسان سياست حفاظت از مرزها در اين منطقه اعمال شد.كردها با استقرار در مرزهاي خراسان تا حدي از تجاوزات ازبكها و تركمنها به خراسان كاستند.اين تغيير و تحولات در مرزهاي خراسان موجب شد تا كردها با استقرار در مناطق شمالي به زندگي روزمره ادامه داده اين گروه به لحاظ فرهنگي آداب و رسوم منحصري دارند كه در اين نوشتار به مراسم عروسي پرداخته مي شود.از دوست هنرمندم آقاي اكبر سفري مقدم تشكر مي كنم كه تعدادي ازعكسهاي اين مراسم در اختيارم گذاشتند.
موقعيت جغرافيايي
بين دوشهر كلات نادرو درگز منطقه سرسبز با مردماني خونگرم زندگي مي كنند كه از گذشته شغلشان دامداري و كشاورزي بوده است دره سرسبز لاين كه در برگيرنده چندين پارچه آبادي است از دامنه رشته كوههاي سربه فلك كشيده هزارمسجد شروع شده و به منطقه مرزي به نام سنگديوار ختم مي شود.تاريخ حكايتهاي شنيدني و قابل توجه اي از مرزباني اين مردم در سينه نهفته است.اگر از قله هزار مسجد خط فرضي در امتداد شمال ترسيم كنيم با دو دره سرسبز مواجهه مي شويم كه مهمترين آبادي آن چهاراه و خاكستر بعنوان دو آبادي است كه در حصار كوهها پنهان شده اند و در ه دوم روستاهايي بنام لايين كهنه و بابا رمضان واقع است.روستاي قديمي لاين كهنه با داشتن آثار قديمي چون حمام، مسجد،قبرستان و سنگ نوشته براي پژوهشگران مهم مي باشد. تنها سنگ نوشته اين منطقه تذكر به اهالي است راجع به مقدسات بخصوص ممانعت از ساز در مراسمها مي باشد.قدمت اين سنگ نوشته به يكصد سال پيش مي رسد. اين دره پرآب و باصفاست ومكاني مفرح براي مسافراني مي باشد كه تعطيلات آخر هفته را در منطقه خوش آب و هوا بگذرانند. بخصوص روستاي بابا رمضان با داشتن زيارتگاه مكاني براي برآوردن حاجات مردمان منطقه است .در تقاطع اين دو دره روستاي رباط واقع است . پس از آن روستاها به صورت خطي در مسير رودخانه لاين سو واقع شده اند اولين نشانه هاي اسكان مردم در دشت در لابه لاي كوهها نمايان است .غارها و كنده كاريهاي روي كوههاي عزيز آباد حكايت از تاريخ گذشته است.پس از آن روستاي احمد آباد و سپس آبادي بزرگ لايين نو قرار گرفته اند پس از اينكه تهاجمات تراكمه به مرزها كاسته شد مردم به فكر استفاده از دشت براي كشاورزي شدند زيرا دشت سرسبز مكاني حاصلخيز براي كشت گندم ، جو ،پنبه وساير محصولات كشاورزي بود.روستاهاي حاجي آباد ،رجب آباد،كريم آباد و آخرين نقطه سنگديوار اتمام آباديهاي دره لايين را رقم مي زنند .آب رودخانه لاين پس از مشروب كردن وعبور از مزارع كشاورزي كه اغلب به كشت برنج صدري بلند اختصاص دارند وارد دشت تركمنستان شده. يكي از قديميترين اسناد راجع به اين رودخانه مسئله تقسيم آب است كه تحت عنوان سواد پروتكل آبهاي كلات بين ايران و نماينده روس در شعبان1321ه ق منعقد شده است.در اين پروتكل به نكاتي همچون كشت محصولات و نحوه تقسيم آب اشاره شده است.مردماني كه در مسير رودخانه به سر مي برند ازكردها مي باشند كه به زبان كرمانجي تكلم دارند وشيعه مذهب هستند.مهمترين قبايل كرد زبان منطقه عبارتند از صوفيانلو ،باج خوانلو،شيخوانلو،زيدانلو و...ضمن اينكه تركها و فارسها هم گروهي از مردمان اين منطقه تشكيل مي دهند وجود اصطلاحات تركي در برخي از محل ها موجب مي شود تا اين نظريه قوت گيرد ساكنان اوليه منطقه ترك زبان بوده اند.
مردم منطقه بواسطه شغل دامداري از اواسط اردبيهشت ماه به مناطق سرسبز و صعب العبور هزارمسجد كوچ مي كنند تا در هواي مطلوب بهاري به شغل دامداري بپردازند .مهمترين مناطق كوچ عشاير مكانهاي چون النگ ،كژدره،ارفچ،آوه دريژ و.... مي باشند.طبيعت زيبا و وجود درختان ارس،گياهان داروئي،حيات وحش با حيواناتي چون پلنگ ،آهو،خوك و...كلكسيوني از زيبايي هاي خلقت در اين نقطه نمايان كرده است.اين منطقه از گذشته دور از ديد سياحان و جهانگردان نبوده است ،راپورت در سال 1309ه ق.از سوي ناصر الدين شاه مامور بررسي اوضاع كلات نادري شده در ارتباط با تظلم خواهي اهالي لاين مطالب جالب توجه اي ارائه داده است.در اين گزارش از واگذاري آب لاين به روسها توسط حكام محلي سخن گفته شده است.ديگر نويسنده اي كه اشاره به اين منطقه دارد احمد مجد الاسلام كرماني است كه در سال 1324ه ق.در كلات محبوس است ضمن اشاره به وضعيت منطقه دزدي و غارتهاي صورت گرفته در خاكستر را متذكر شده است وي به مركز پست و تلگراف خاكستر اشاره دارد .
مراسم عروسي(داهت(Dahat
در گذشته همينكه جوانان مي توانستند به استقلال نسبي برسند پدر و مادر و خويشان به فكر انتخاب يك نفربعنوان شريك زندگي وي مي شدند.از بين دختران اقوام و آشنايان فردي را انتخاب و مقدمات ازدواج فراهم مي كردند.بنابراين بزرگان قوم كه" ايلچه" مي گويند براي خواستگاري رسما به منزل پدر عروس مي روند.مراسم خواستگاري معمولا شبها انجام مي شود و در اين مراسم پس از اينكه طرفين به توافق رسيدندمقدمات شيريني خوري فراهم مي شود.در صورتي كه پسر توانايي انجام مراسم عروسي نداشته باشد يكي از رسومي كه در گذشته متداول بوده است فرار عروس بوده است كه در فرهنگ عاميانه به نام" رواندن "مشهور است.اين رسم بدين نحو است كه داماد پس از قول و قرار هاي كه از طريق يكي از بستگان با عروس مي گذاشت در نقطه مشخصي منتظر عروس مي ماند .هر دونفر با اسب از آن روستا فرار مي كردند و در روستايي ديگر (خانه ديگر اقوام)ساكن مي شدند سپس مراسم مختصر عروسي انجام مي شد.
اما در صورت كه خواستگاري رسمي انجام مي شد بحث باشلق-قلند (شيربها،مهريه)بود كه معمولا پول رايج آن زمان، گاو يا گوسفند به اين امر اختصاص مي دادند.
شيريني خوري مراسمي است كه دختر و پسر به صورت رسمي با همديگر ازدواج مي كنند.در شب شيريني خوري مراسم قند شكن انجام مي شد .طبق اين رسم يكي از بزرگان مجلس به منظور شادباش و مباركي دو كله قند در يك لحظه به هم مي زد و قندها مي شكست و حاضران درمجلس به داماد تبريك مي گفتند.يعني شكستن كله قند جزئي از مراسم ازدواج تلقي مي شود.شعر كردي
ايشو چنده ايشو چنده وره بشكن كله قنده
يادآور اين مراسم است.
مراسم عروسي تقريبا سه شبانه روز است كه فقط دو روز اختصاص به مهمانان و عموم مردم دارد.يك هفته مانده به عروسي مردي سوار بر اسب با پارچه اي پر از آبنبات و شيريني از اول روستا خانه به خانه مي رفت و مردم را براي روز تعين شده دعوت به عروسي مي كرد.معمولا افرادي كه از وضعيت اقتصادي مطلوبي برخوردار بودند روستاهاي مجاور را هم دعوت مي كردند.از زماني كه به ياد دارم عروسي ها در فصل پائيز شروع مي شدند.بعد از آن عده اي با تبرهاي تيزمشغول تهيه هيزم مي شدند .در سوي ديگريك روز مانده به عروسي زنان مشغول پخت نان محلي بودند.يك شب مانده به عروسي عده اي از افراد كه قادر به كمك كردن و كار مي باشند دعوت شده و تقسيم كار مي شود هر كسي مسئول كاري است در عروسي ،كه اصطلاحا به آن" قولغ كار" مي گويند.
لباسي كه زنان مي پوشند از نظر اسلامي كاملا پوشش يك زن مسلمان است و از چندين قسمت تشكيل شده است.پاچه يا شيلوار بصورت دامني بزرگ كه حاشيه هاي آن با هنرهاي دستي بصورت ماهرانه تزئين شده .نيم تنه لباسي نسبتا بلند كه تا روي زانو است وقسمت جلوي اين لباس بادستان زنان هنرمند داراي نقش و نگارهاي قابل توجه اي است.شال كه بر سردارند ."چنگه" كه مملو از سكه هاي قديمي است به وسيله دو چنگگ در بالاي سر قرار مي گيرد."پيست" لباسي است كه قسمت هاي جلو آن پوشيده از سكه هاي قديمي است.جوراب محلي و كفش از ديگر مواردي است كه زنان در مراسم عروسي مي پوشند.
از نزديكي هاي ظهر روز اول عروسي دسته دسته مهمانان مي رسند همه مشغول كار هستند .ميهمانان بخصوص خانمها با كادوهاي چون قند ،روغن،برنج،پول و...به صاحب مجلس تبريك مي گويند.مراسم عروسي به صورت رسمي بعد از نهار انجام مي شود نخست عده اي از بزرگان وسايلي كه داماد براي عروس خريده است به خانه پدر عروس مي برند تا فرداي روز ديگر همراه عروس به خانه داماد حمل شود.
"عاشق" دهل،سورنا وقوشمه از الات موسيقي مقامي در جشن عروسي مي باشند ضمن اينكه دوتار،كمانچه هم در برخي از موارد استفاده مي شوند.نكته جالب توجه در موسيقي مقامي اين منطقه يا آهنگها رزمي هستند و يا اينكه برگرفته از فرهنگ و تاريخ منطقه هستند و اصولا مبارزات و مجاهدتهاي برخي از سرداران در قالب نت هاي موسيقي نواخته مي شود.سورنا زن با مهارت خاصي ساعتها به نواختن مي پردازد و دهل چي هم با كوبيدن بردهل مردم را دعوت به عروسي مي كند.
اولين مراسم عروسي حمام بردن داماد است .در گذشته حمامها عمومي بودند آن روز حمام اختصاص به داماد داشت. عده اي از جوانان به همراه براكه (ساقدوش)داماد تا حمام بدرقه مي كردند صداي هلهله ورقص فضاي روستا مي گرفت برروي سر جوانان لباس دامادي و لباس ساقدوش با جعبه اي شيريني قرار داشت. پس از استحمام داماد را به خانه براكه مي بردند.(انتخاب براكه يا ساقدوش بدين نحو است كه پدر مادر زماني كه بچه هايشان كوچك هستند فردي كه هم سن و سال فرزندشان است با موافقت ديگر خانواده به عنوان براكه انتخاب مي كنند) درمنزل براكه مراسم رقصهاي محلي و مراسم پوشيدن لباس دامادي انجام مي شود. داماد و براكه لباسهاو كفشهاي نو مي پوشند و بروي دوش داماد لباسي قرمز رنگ به نام "دون" قرار مي دهند.پس از اينكه داماد لباسهايش را پوشيد مراسم روبوسي و تبريك توسط افرادي كه در مراسم وجود دارند انجام مي شود.همراهان داماد با كادوهايي كه خانواده براكه گذاشته است به خانه داماد بر مي گردند اين كادوها اغلب مواد غذايي چون برنج ،گوشت ،روغن،چاي پشتي و... مي باشد
در خانه پدر عروس هم مراسم مشابه اي انجام مي شود زنان و دختران گرد عروس جمع شده و با شادي مقدمات عروسي فراهم مي كنند مراسم حمام و خانه دستخواه انجام ميشود
در حين مراسم عروسي رقص كه برگرفته از حركات رزمي است در بين مردان و زنان انجام مي شود كه اين حركات دسته جمعي راگووند مي گويند.معمولا آهنگهايي كه براي زنان نواخته مي شود خيلي سنگين است با قرار گرفتن كف دو دست در مقابل اين حركات ادامه دارد و دو قرصه را تشكيل مي دهد.مردان با آهنگهاي اناركي، دوقرصه تند وچوب بازي حركات به نمايش مي گذارند.
كم كم شب مي رسد آن زمان كه برق نبود از هر سو مردم با چراغ توري به مجلس عروسي مي آمدند تا در روشن شدن محيط كمك كرده باشند .همچنين در محوطه اي كه ميهمانان در حال رقص يا تماشا هستند، آتش هايي روشن مي كردند و جوانان در اطراف اين آتش مي رقصيدند.ساعت هشت تا نه شب صاحب مجلس ميهمانان را دعوت به شام مي كرد در گذشته شام آبگوشت بود.
در قسمت زنان مراسم تهيه حنا انجام مي شود يكي از مردان با خواندن آهنگ "عروس حنا مبنده" حنا تهيه مي شود در ميان دست هاي منظم و هياهوي زنان عاشق با نواختن قوشمه مجلس را گرم مي كنند
پس از صرف شام مجددا مراسم رقص و پايكوبي انجام مي شود زنان و مردان گروهي حنا را برداشته و به منزل پدر عروس مي روند صداي دهل و سورنا وشادباش حاضران فضا را شاد مي كند .قبل از اينكه مراسم حنا بندي انجام شود داماد شروع مي كند به انداختن سيب ،انار ،شيريني .
در منزل پدر عروس مراسم حنابندان انجام مي شود براكه دستهاي داماد و دستخواه دستهاي عروس حنا مي زند. در حين حنابندي اشعاري خوانده مي شود و مجلس شب با اين مراسم به پايان مي رسد.البته نكات ريزي در حنابندي وجود دارد كه به يك مورد آن اشاره مي شود .پسر بچه اي چهار پنج ساله از حناي كف دستهاي عروس كنده و به سرش مي مالد چنين معتقدند كه اگر اين عمل انجام شود فرزند اولشان پسر خواهد بود.
با طلوع آفتاب دومين روز عروسي شروع مي شود. ميهمانان بعد از صرف صبحانه به ميدان كشتي مي روند.
كشتي چوخه از جمله ورزشهاي جذاب و پرطرفدار در بين كردهاست.چوخه يك نوع لباس كوتاه است كه جوانان مي پوشند لباسي خشن و شلواري با پاچه هاي كوتاه و شالي محكم بسته شده به كمر.اين مراسم صبح روز دوم عروسي شروع مي شود و تا ظهر ادامه دارد.در ابتداهركسي كه مدعي است با حريفان كشتي مي گيرد جذابيت اين ورزش به حدي است كه در برخي موارد پيران و ميان سالان هم با پوشيدن لباس كشتي مي گيرند. در نهايت قند كه عبارت است از جوايز از سوي خانواده داماد اعلام مي شود معمولا قند اول يك قوچ مي باشد.آنچه در كشتي چوخه حائز اهميت است روحيه مردانگي و پهلواني است كه از گذشته در بين چوخه كاران وجود داشته است. شروع كشتي با ذكر صلوات و مدد از مولي علي (ع)شروع مي شود ونوازندگان با طنين آواهاي چون سردار عوض خان روحيه جنگندگي و وشور ميهن پرستي به چوخه كاران گوشزد مي كنند در بين آواهاي موجود صحنه اي از رزم در بين ديدگان حاضران مجسم مي شود .
كشتي چوخه داراي فنون مختلفي است كه عمومي ترين آن فن لنگ مي باشد.چوخه كاران مشهور از منش پهلواني برخوردارند و هميشه بعنوان سنبل و نمونه در بين عموم مردم مشهورند.
نزديكهاي ظهر پس از اينكه مراسم كشتي تمام شد به دنبال عروس مي روند . عروس در حالي كه سوار براسب است و داماد پياده در كنار آن به خانه خودشان مي آيند پيشاپيش عروس جوانان مي رقصند،همه خوشحال و شاد هستند.
همينكه عروس به خانه داماد مي رسد يك گوسفند قرباني مي شود سپس داماد از بالاي بلندي شروع مي كند به سيب و انار انداختن پس از پايان اين مراسم عروس را به خانه خودش راهنمايي مي كنند قبل از ورود به خانه آينه و قرآن وآب در مقابل ديدگان او قرار دارد ،در اين لحظه ليوان شيشه اي يا يك تخم مرغ جلوي پاي عروس مي شكنند ،عروس پس از بوسيدن قرآن به داخل خانه هدايت مي شود .
مراسم جمع آوري هدايا براي عروس انجام مي شود درسوي ديگر ميهمانان مرد در حال دادن هداياي نقدي هستند پس از جمع آوري هدايا نهار به ميهمانان داده مي شود وبدين شكل مراسم عروسي به پايان ميرسد.
آنچه حائز اهميت است برگزاري اين مراسم به دور از هرگونه تجمل گرايي است.ساده زيستي سرلوحه اين مراسم سنتي است.اما در طي سالهاي اخير خطر جدي اين مراسم تهديد مي كند،رويكرد مردم به مسائل جديد موجب شده تا اين مراسم همانند ديگر سنتها روبه فراموشي رود.
منطقه حفاظت شده ارس سيستان (هزار مسجد)
منطقه حفاظت شده ارس سيستان (هزار مسجد)
● پستانداران گوشتخوار
منطقه هزار مسجد يکي از مناطق حفاظت شده استان خراسان رضوي با وسعتي حدود ۱۱۲۷۱۴هکتار با سيماي کوهستاني و صخره اي واقع در شمال شرقي مشهد که داراي تنوع فون و فلور قابل ملاحظه اي مي باشد.از گونه هاي جانوري مهم در منطقه گرگ،قوچ و ميش و پلنگ را مي توان نام برد. ارس سيستان از سال ۱۳۷۶ به منطقه شکار ممنوع اعلام گرديد و در سال ۱۳۷۸ به منطقه حفاظت شده ارتقاء يافت .
در حال حاضر به معرفي تعدادي از پستانداران در تعقيب ، کشتن و خوردن جانوران ديگر تخصص دارند . دندانهاي نيش در اين پستانداران کاملا رشد کرده و دندانهاي آسيا براي دريدن گوشت مناسب است.
● (pantherapardus)پلنگ
▪ مشخصات :
جثه اي بزرگ ،بدني عضلاني ولي نرم و قابل انعطاف ،سري پهن ، گوش هايي کوچک وگرد دارد . دست و پا نسبتا کوتاه با پنجه هاي پهن و ناخن هاي تيز و بلند ،موها نرم و کوتاه ورنگ موهاي پشت کرم متمايل به نارنجي ،و زير بدن کرم متمايل به خاکستري است سطح پشت و پهلو از خال هاي تو خالي شبيه گل و سر و گردن ،روي دستها وپاها و زير بدن از خال هاي تو پر پوشيده است.
▪ پراکندگي :
در ايران علاوه بر جنگلهاي انبوه در مزارع و دشتهاي وسيع ، مناطق کوهستاني و بياباني نيز زندگي مي کند. پلنگ مي تواند در محيط هاي مختلفي زندگي کند به همين علت توانسته است بهتر از بقيه گونه هاي بزرگ نسل خود را حفظ نموده و پراکندگي وسيع تري داشته باشد .
▪ تغذيه :
از اکثر پستانداران بزرگ و کوچک و به خصوص پازن ،قوچ و ميش ،و همچنين پرندگان ،خزندگان ،ماهي ها و حشرات تغذيه ميکند ،به شکار و خوردن گوشت روباه و سگ اهلي نيز علاقه مند است.
▪ توليد مثل :
جفت گيري معمولا در اواسط زمستان صورت مي گيرد . در اين فصل صداي نعره پلنگ ها شنيده مي شود . گاهي ديده شده که چند نر برسر يک ماده نزاع مي کنند و در هر زايمان ۱ تا ۶ بچه متولد مي شود.
● :(felis chaus)گربه جنگلي
▪ مشخصات :
طول بدن به يک متر و ارتفاع شانه اش به ۳۵ سانتيمتر مي رسد.طول دم اين گربه دو سوم ارتفاع بدنش است . نوک گوشهاي گربه جنگلي سياه رنگ و داراي مو هاي بلند است و دمش نيز کوتاه است به همين علت ممکن است از دور با سياهگوش و کارال اشتباه مي شود . اما گربه جنگلي بر خلاف دو گربه ديگر دست و پاهايي راه راه و دمي با حلقه هاي تيره رنگ دارد.
▪ پراکندگي :
اين گربه در جنگل و بيشه زار به سر مي برد در شمال ايران در جنگلهاي کهنسال خزر و بوته زارهاي کنار در ياچه ها و رود خانه ها زندگي ميکند.در سيستان در نيزارهاي انبوه نيز ديده شده است .
▪ تغذيه:
خوراک گربه جنگلي متنوع است . در ايران از پرندگان ،پستانداران کوچک ،مردار و گياهان به ترتيب ارجحيت تغذيه مي کند.
● (felis manul)گربه پالاس
▪ مشخصات:
گربه ايست با جثه متوسط و طول کلي بدنش به حدود ۸۵ سانتيمتر مي رسد. گوشهايش خوابيده و فاصله آنها از يکديگر زياد است در گونه اش دو نوار تيره و در روي پيشاني _____اي مشخصي دارد.
▪ پراندگي :
در شمال شرق و نواحي شرقي ايران يعني در همان مناطقي که جرد بزرگ وجود دارد،زندگي مي کند.
▪ تغذيه:
مهمترين منبع تغذيه اين گربه پستانداران کوچک و همچنين جرد بزرگ مي باشد.
● گرگ (canis lupus) :
▪ مشخصات:
گرگ از اجداد سگ اهلي و شباهت زيادي به سگهاي گرگي دارد بااين تفاوت که گرگ ها موهاي بلندي در قسمت پشت گونه هاي صورت ،گردني کلفت تر و کوتاهتر ،سر پهن تر ، چشمان مورب و گوشهاي کوتاهتري دارند . نوک گوش ها مانند سگ تيز نيست و غالبا آنها راسيخ نگه مي دارد. دم قدري افتاده و صاف است. رنگ بدن نسبتا يکنواخت است.در ايران رنگ گرگ ها معمولا خاکستري با سايه هاي سياه رنگ است.گرگها به اندازه هاي متفاوت ديده مي شوند گرگهاي شمال ايران از گرگهاي جنوب بزرگترند . وزن نرها ي آنها گاهي به بيش از ۷۰ کيلو گرم ميرسد طول کلي بدن گرگ حدود ۱۷۰ سانتيمتر است که يک سوم آن را دم تشکيل مي دهد.پاهاي گرگها ي ايراني بطور کلي کمرنگ بوده و پشت بدن آنها تيره است .
▪ پراکندگي :
گرگها در ايران در منطقه وسيعي پراکنده اند به طوريکه در همه استانها از مناطق جنگلي شمال تا سواحل درياي جنوب از کوير تا کوهاي بلندوجود دارند.
▪ تغذيه:
گرگها علاوه بر پستانداران بزرگ مثل قوچهاي وحشي ازجانوران کوچک مانند جوندگان، قورباغه ها نيز تغذيه مي کند.
▪ توليد مثل :
جفتگيري در فصل زمستان انجام مي گيرد ،نر و ماده مي توانند با سگ و شغال جفتگيري و بچه دار شوند. پس از دو ماه ۲ تا۱۰ بچه مي زايد.
● (vulpesvulpes)روباه معمولي
▪ مشخصات:
روباه معمولي در ايران به رنگ قرمز خيلي تيره و همچنين گاهي سفيد ديده مي شوند البته روباه معمولي در هر رنگي که باشد مي توان آن را از پشت گوش سياه و نوک دم سفيدش تشخيص داد.طول کلي بدن روباه بالغ حدود يک متر است.
▪ پراکندگي:
در سراسر ايران ،از سطح دريا تا ارتفاع بيش از ۳۵۰۰ متر زندگي مي کند .در منطقه ارس سيستان نيز به وفور مشاهده شده است.
▪ تغذيه :
خوراک روباه معمولي از انواع مواد گياهي و حيواني تشکيل شده است. از جوندگان نيز به تعداد زياد تغذيه مي کند ولي ميوه و مردار و آشغال نيز مي خورد
هزارمسجد" جزء 20 محور شاخص طبيعت گردي كشور مصوب شد |
|
|
|
خبرگزاري ميراث فرهنگي _ گردشگري_ دبيركميته طبيعت گردي سازمان ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري گفت: هزار مسجد جزء 20 محور شاخص طبيعت گردي كشور مصوب شد. |
منابع : - ابن حوقل ،صورةالارض ،ترجمه جعفرشعار(تهران ،بنیادفرهنگ،1347) - احتسابیان ،احمد:جغرافیای نظامی ایران،(بی جا ،بی نا،بی تا) - استخری:المسالك والممالك،تحقیق دكتورمحمدجابرعبدالعاالحسینی (جمهوری عربی متحده ،دارالقاه،1961) - اشراقینامه:زیرنظردكترسیدمحمددبیرسیاقی(تهران،حدیث امروز،1381) - افشارآرا،محمدرضا:خراسان وحكمرانان(مشهد،محقق ،1380) - افشار،ایرج:فرهنگ ایران زمین،ج20(تهران،ی نا،1354) - افشارسیستانی ،ایرج:ایل ها،چادرنشینانوطوایف عشایری ایران ،ج2،(تهران ،نسل دانش،1368) - افشارسیستانی،ایرج:پژوهشی درنام شهرهای ایران(تهران ،روزنه،1378) - الیس،سی،اج:دخالت نظامی بریتانیا درشمال خراسان (1919-1918)ترجمه كاوه بیات (تهران ،موسسه مطالعات وتحقیقات فرهنگی،1372) - امینی،محمد:تاریخ اجتماعی ورامین دردوره قاجاریه (بی جا،بی نا،1368) - انصاف پور،غلامرضا:ایران وایرانی به تحقیق درصدسفرنامه خارجی(تهران ،زوار،1363) - بارتولد:جغرافیای تاریخی ایران ،ترجمه حمزه سرداور(تهران،اتحادیه ،1308) - برن،رهر:نظام ایلات دردوره صفویه ،ترجمه كیكاوس جهانداری،(تهران،بنگاه ترجمه ونشركتاب ،1349) - بدلیسی،امیرشرف خان:شرفنامه تاریخ مفصل كردستان ،مقدمه محمدعباسی(تهران،علمی،بی تا) - بهتویی ،حیدر :كردوپراكندگی اودرگستره ایران زمین (تهران،مولف،1377) - بیهقی ،خواجه ابوالفضل محمدبن حسین :تاریخ بیهقی ،تصحیح دكتر علی اكبرفیاض (مشهد،دانشگاه فردوسی،1356) - پاپلی یزدی،دكترمحمدحسین :مقاله مختصری درباره كوچ نشینان كردشمال خراسان ،مجله دانشكده ادبیات وعلوم انسانی دكتر علی شریعتی مشهد (سال شانزدهم ،شماره سوم وچهارم ،پاییزوزمستان ،1362) - تاجبخش،احمد:ایران درزمان صفویه (تبریز،چهر،1340) - توحدی،كلیم الله:حركت تاریخی كردبه خراسان،ج2(مشهد،چاپخانه دانشگاه فردوسی،1364) - جابانی،محمد:سرزمین ومردم قوچان (مشهد،اطلس،1363) - خادمیان،كاظم:فرهنگ جغرافیایی ایران خراسان (مشهد،بنیادپژوهشهای اسلامی ،1380) - ثواقب ،جهانبخش:تاریخنگاری درعصرصفویه وشناخت منابع وماخذ (شیراز،نوید،1380) - سایكس،سرپرسی:تاریخ ایران،ترجمه محمدتقی فخرداعی گیلانی ،ج2(تهران،زوار،1335) - سفرنامه های سهام الدوله بجنوردی:به كوشش قدرت الله روشنی زعفرانلو،(تهران،علمی فرهنگی ،1374) - سنندجی ،میرزاشكرالله :تحفه ناصری درتاریخ وجغرافیای كردستان،مقابله وتصحیح دكترحشمت الله طبیبی (تهران ،امیركبیر ،1375) - سعیدیان،عبدالحسین :مردمان ایران (تهران،علم وزندگی ،1375) - شاكری ،رمضانعلی:اتركنامه تاریخ جامع قوچان (تهران،امیركبیر،1365) - شهبازی ،عبدالله :مقدمه ای برشناخت ایلات وعشایر (تهران،نی،1369) - صنیع الدوله ،محمدحسن خان:مطلع الشمس،ج1(تهران،سازمان شاهنشاهی وخدمات اجتماعی ،1326) - عضدی ،احمد:پندكرمانجی(بی جا،مولف،1367) - غفاری فرد،عباسقلی:روابط صفویه وازبكان (تهران،دفترمطالعات سیاسی دینی وبین المللی،1376) - فرهنگ جغرافیایی:اداره جغرافیای ارتش ،ج 20( - ، - ،1360) - فیض آبادی،محمدرضا:آپاوارتاكن نگین هزارمسجد(سبزوار،برزین،1382) - فیض آبادی ،محمدرضا:جغرافیای تاریخی شهرستان درگز،پایان نامه كارشناسی ارشد(مشهد،دانشگاه آزاداسلامی) - فیلد،هنری:مردمشناسی ایران،ترجمه عبدالله فریار(تهران،ابن سینا ،1343) - قهرمانی ابیوردی،مظفر:ازباوردیاابیوردخراسان تاابوالوردفارس (شیراز،خیام،1335) - كاظمیان،اردشیر:دیلمان درگذرگاه تاریخ (تهران،فرادید،1379) - كرزن ،لرد:ایران وقضیه ایران،ترجمه وحیدمازندرانی،ج 1(تهران ،ترجمه ونشركتا ب، 1349) - كلاویخو:سفرنامه كلاویخو،ترجمه مسعود رجب نیا (تهران،بنگاه ترجمه ونشر كتاب ،1343) - مجموعه مقالات ایلات وعشایر (تهران،آگاه 1362) - مجیرشیبانی،نظام الدین :تشكیل شاهنشاهی صفویه (تهران،دانشگاه تهران،1346) - محمداسكندر،شمس:تاریخ كرددرقرن 16میلادی ،ترجمه محسن جلدیان (تهران ،عابد،1380) - مردوخ كردستانی ،ایت الله شیخ محمد:تاریخ مردوخ (تهران،كارنامك،1379) - منشی اسكندر بیك:عالم آرای عباسی ،تصحیح دكترمحمداسماعیل رضوانی ،ج 2(تهران،دنیای كتاب،1377) - موزر،هنری:سفرنامه تركستان وایران ،به كوشش محمدگلبن (تهران،سحر،2536) - میرحیدر،دره:مرزهای ایران دردوران تاریخ (تهران،شورای عالی فرهنگ وهنر 2535) - میرنیا،سیدعلی:پژوهشی درشناخت ایل هاوطایفه های عشایری خراسان (تهران،نسل دانش،1369) - مینورسكی :كرد،ترجمه حبیب الله تابانی (تهران ،گستره،1379) - ییت:سفرنامه خراسان وسیستان ،به اهتمام قدرت الله روشنی زعفرانلو ومهردادرهبر(تهران،یزدان،1365)